مقالات

دکتر م. سببي: اين آزاده (انصافعلي هدايت) را آزاد کنيد ! 

 

اگر اشتباه نکنم حدود 4ـ5 ماه پيش براي اولين بار با يکي از نوشته هاي ايشان آشنا شدم. اولين تصور ذهني من از نويسنده، صداقت و شجاعت وي در کنار ابهام و شک ظاهر شد.
 
 در حال حاضر اکثر قلم بدستان ايراني بر اين حقيقت تلخ واقف هستند که قلم زني در درون مرزها شبيه بالانس بر روي ريسمان در تاريکي ميماند. عدم رعايت خط قرمز که براي اکثر نويسندگان و روزنامه گاران مبهوم ميباشد با خشم حاکميت، و عدم رعايت اصول روزنامه نگاري و عدالت اجتماعي با خشم زمان و دادگاه تاريخ مواجه ميکند.
 
انصافعلي هدايت در آن نوشته خشم حاکميت را بر خشم زمان ترجيح داده بود. اما شک بنده از انگيزه نويسنده بود. سوال اين بود که چرا آقاي هدايت با تحمل شکنجه، آزار و اذيت و دوري از خانواده خود همچنان با آغوش باز به پيشواز خشم حاکميت ميرود. نکند مصلحت، شهرت طلبي، مال دنيا و وعده هاي رژيم همچنانکه هزاران روشنفکر و فعالان اجتماعي را به کنج سکوت و خيمه شب بازيها وادار کرده است آقاي هدايت را نيز به چنگ خود در آورده است.
 
چندي نگذشت که به ترديد خود در صداقت و شجاعت آقاي هدايت، روزنامه نگار حقيقتا مستقل، پشيمان گشتم. قضيه از اين قرار است که به مناسبت يادبود روز 21 آذر(حوادث فرقه دمکرات 1945)، فعالان سياسي و فرهنگي تبريز دعوت به يک گردهمائي در مزار باقرخان (اگر اشتباه نکنم) در يکي از روزهاي آذر ماه کرده بودند. اين خبر بطور وسيع در سراسر آذربايجان و حتي بيرون از مرز کشور پخش شده بود. نيروهاي امنيتي تبريز چند روز قبل از گردهمائي اکثر فعالان سياسي و اجتماعي شهر را در صورت اشتراک تهديد به عواقب ناخوشايند کرده بود. همينطور در روز مقرر، دولت با بسيج گسترده نيروهاي انتظامي و امنيتي امکان ورود مردم را به منطقه مراسم کاملا مسدود کرده بود. در نتيجه اکثر روزنامه نگاران به اصطلاح ٌمستقلٌ خبر از لغو مراسم ميدادند در حالي که آقاي انصافعلي هدايت با حضور شخصي خود در مرکز حوادث با شجاعت تمام مستقيم از روند اتفاقات به بخش فارسي راديو سوئد، پژواک، گزارش ميدادند.  ايشان تمام مشاهدات خود را بدون غلو و تحريف در اختيار شنوندگان برنامه خبري پژواک گذاشتند.
 
اين آزاد مرد با اينکه خود احتمالا با انگيزه و اهداف مراسم نيز هم عقيده نبود اما به حکم رسالت حرفه اي و صداقت انساني خود بيان حقيقت را در قبال تهديدها ترجيح دادند و از شعارآزادي خواهي در آمده به اعمال حقيقي آن پيوستند. اين آذربايجاني ساده دل و حقيقت جو، با انتقال مشاهدات خود از گردهمائي جمهوري خواهان ايران در برلين بار ديگر مردم شهر خود را در اطلاع رساني ياري نمودند. تبريز مرکز دلاوران و جنبشهاي سياسي ايران همواره در تمامي مراحل تاريخي خود شاهد شجاع مردان صادق زيادي بوده است. امروز هم ما شاهد شکوفائي شجاع مردان صادق همچون مهندس عليرضا صرافي، کانديداي رد صلاحيت شده مجلس هفتم، و روزنامه نگار انصافعلي هدايت هستيم.  
 
 
با اينکه بنده همواره به امر دمکراسي و حقوق بشر بعنوان هسته اصلي راهبرد سياسي خود مينگرم و در بررسي از اين ديدگاه، نگرش سياسي خود را شايد متفاوت از بينشهاي آقايان هدايت، صرافي و ساير مبارزان سياسي در داخل کشور ميبينم. اما حقيقت اين است که خصوصيتهائي همچون صداقت و شجاعت را بايد ارزنده ترين اخلاق اجتماعي هر فردي را در راستاي پيغام سياسي راستين پنداشت و بر حاملان آنها به اعداي احترام سر فرود آورد. انصافعلي هدايت با تکيه بر صداقت، شجاعت و فداکاري خود همواره عليه هر حرکتي در راستاي محدود سازي و تضعيف حقوق بشر مبارزه مينمايد و اساس مبارزه خود را تنها شامل مردم تبريز ننموده بلکه کل ايران را حوظه مبارزات خود ميپندارد.
 
با اينکه امروز روزنامه نگاران بسياري از مرکز در سلولهاي زندان براي احياي حقوق شهروندان ايراني و يا براي ترميم سياست ناعادلانه حاکميت در حال پرداختن هزينه سنگيني ميباشند و طبعا کثرت آنها دال بر بي توجهي به احوال آنها نميباشد. اما براي کسب يک موازنه صحيح از نيروهاي مترقي در کل کشور، اولويت بموقع در تقويت ساير روزنامه نگاران نقش مهمي را ايفا ميکند.  سرايت موج اصلاحات در نظام از مرکز به حاشيه، طالب تربيت و حمايت فعال از روزنامه نگاران شهرستاني، الاخصوص افرادي همچون آقاي هدايت، که بمراتب تحت قشار بيشتر حاکميت قرار گرفته اند امري واجب بشمار ميآيد.
 
 همانطوري که در نوشتهاي قبلي خود مکررا اصرار کرده ام تغييرات اساسي و ناگهاني در نظام ايران ضامن برقراري دمکراسي سريع در جامعه نيست و هماهنگي در تکامل سياسي بين اقشار مختلف از جمله شهرستانيها يکي از شرط مهم پسشرفت سالم ميباشد.
 
با اميد آزادي سريع انصافعلي هدايت 
 
لوند/82 
دکتر م. سببي  
 
 

       [ بازگشت به صفحه اول ]          [ نسخه قابل چاپ ]        [ اين متن را با ايميل بفرستيد ]

turkmensahra.org