وبلاگ ها و سايت هاي ترکمنصحرا

سوآبان کيست؟
سوآبان کيست؟اين اولين و بيشترين سواليست که توسط خوانندگان يادداشتهايم از من پرسيده ميشود.براي گرفتن جواب اين سوال ميتوانيد به مقالات و يادداشتهايم رجوع کنيد.من در هر يادداشت و مقاله ام قسمتي از مشخصات خودم را گفته ام.

ميدونيد مشکل کار کجاست؟مشکل از اونجا شروع ميشه که اکثريت غريب به اتفاق خوانندگان با فعالين در عرصه عمل آشنايي ندارند. ميخواهم در اين خصوص خاطره اي را برايتان بگم:چند ماه پيش در متن يکي از مقالاتم طبق معمول قسمتي از مشخصات خودم را نوشتم که با تذکر صريح و منطقي يکي از اساتيدم مبني بر شناسايي نام اصلي و هويت واقعيت مواجه شدم.جواب من اصرار بر همان متن و شيوه خودم بود. هرچند آنزمان علتش را به دوستم نگفتم اما الان ميخوام علت کارم را بگم ": قشر جوان ترکمن کنوني هيچ شناختي از مهره هاي حوزه پراتيک و قابليتهاي افراد ندارند و پراتيسين هاي جامعه خود را نميشناسند.

سوآبان را در تمام امور مربوط به ترکمنصحرا پيدا خواهيد کرد! جاي دوري نيست! در بين شماست! سوآبان جزئي از جامعه بوده و نيازي به معرفي آن به جامعه نيست چونکه فلسفه وجودي سوآبان براي جامعه ميباشد.

سوآبان روحيست در کالبد جوان ترکمني که در حوزه تئوريک بر مبناي کارکردگرائي براي رشد ترکمنصحرا به ارايه طرح و برنامه ها ميپردازد و در حوزه عمل در جامعه با هويت واقعي بدنبال آن است. سوآبان يکي از کسانيست که نقش کاتاليزور را در بين جوانان ترکمن و نسل حاضر بازي ميکند.شايد خيلي ها اگر بجاي سوآبان بودند تا حالا اسم واقعي خودشان را به در و ديوار چسبانده بودند! اما من نياز و ضرورتي به معرفي خودم نميبينم.جوياي نام هم نيستم. عاشق تريبون هم نيستم. مجيزه گويي هم نميکنم. بسياري از مطالبي که با نام سوآبان نوشته ام ميتوانستم در يکي از نشريات خبري داخل استان به اسم خودم چاپ کنم يا اينکه بسياري از يادداشتهايم حاصل سالها تجربه من بوده و شيرازه وجودم و ذهنم را بصورت يادداشت آورده ام. ميتوانيد نگاهي به يادداشتهايم چه در اين وبلاگ چه در سايت ترکمنصحرا بندازيد! مي بينيد که بسياري از آنها حاصل سالها تحقيق و مطالعه و تجربه ميباشد نه کپي برداري از اين يا آن کتاب!

همه آنهايي که خواننده يادداشتهاي من بوده اند در اينکه من نسبت به قشر جوان و دانشجوي ترکمن مطالب تندي مينويسم متفق القولند و اين اولين بار است که ميشنوم که به من ميگويند که نسبت به نسل گذشته احساساتي يا تند برخورد کرده ام! حالا کجاي کار رو ديديد! من که هنوز چيزي نگفتم!!! هنوز حرف ناگفته زياده! شايد دود از کله بعضيها بلند بشه!!!!! با دليل ثابت کنيد که سوآبان جوان نسبت به نسل گذشته خود احساساتي و پرخاشگرانه رفتار کرده؟ شايد من جزء تنها جواناني باشم که در دامان نسل قديم و در مکتب پيشکسوتان باقي مانده ترکمن پرورش يافته ام!!

در اين مورد هم ميخوام با خاطره اي از خودم به اين مسئله بپردازم:در خصوص مسئله اي مربوط به ترکمنصحرا با توجه به فعاليتهاي بسياري که در آن حيطه انجام داده بوديم، در خصوص آن براي جلسه اي به محفلي دعوت بوديم. قابل ذکر است که ميزبانان جلسه تا حالا من را از نزديک نديده بودند و با توجه به ذهنيتي که نسبت به فعاليتها و اطلاعات کسب شده در آن حيطه داشتند انتظار ديدن فردي چهل-پنجاه ساله را داشتند اما بعد از اينکه فهميدند که منه جوان شخص مورد نظر آنان هستم شروع به گير دادن کردند. بحثهاي بيهوده جهت اثبات اينکه من جوان، خام،بي تجربه، احساساتي،...هستم.خلاصه من هم خيلي بدم نميومد و تمام حرفاشون رو از سير تا پياز گوش کردم چونکه نظر آنها را در مورد اصل موضوع جلسه که مربوط به کار تحقيقاتي من بود ميدونستم. بقول دوستم که هماهنگ کننده جلسه بود که ميگفت قبل از ديدن تو تحسين، تمجيد،..نموده بودند و حالا....

اينان که متاسفانه طيف اندکي نيز نيستند قبول توانمندي نسل جوان را نداشتند.خلاصه عليرغم ميل باطنيم کار به مباحثه کشيد.انتهاي جلسه خجالت زده از نحوه رفتار خود بودند و اين رو از حرکاتشون ميخوندم. آنان بودند که با من جوان روبوسي ميکردند و آرزوي موفقيت در کارهامون داشتند و تا الان که چند سال از آن جلسه بيادماندني ميگذرد روابط بسيار نزديکي با آنان داشته و به واسطه و معرفي آنان با بسياري از پيشکسوتان منطقه آشنا شدم.

قابل توجه آن دوست گرامي که سوآبان را به عدم مشورت در امور نسبت ميدهد، اگر توجه کرده باشيد بيشتر يادداشتهايم مبتني بر تجربيات و معلومات اکتسابي بوده و اگر لطف دوستان و اطرافيان من و بخصوص تجربيات پيشکسوتان امور نبودند شايد سوآبان چيزي براي گفتن نداشت!يا آنکه اصلا وارد اين حيطه نميشد.

در خصوص اينکه دررابطه با رويدادهاي 24 سال قبل ترکمنصحرا ميگوئيد کار تحقيقاتي کرد نه ژورناليستي! ميخواهم بگويم که هر دوي آنها جاگاه خود را داشته و ضرورت نياز به پرداختن به اين مسائل در هر دو حيطه احساس ميشود. در وبلاگ ترکمن پوليتيکس ما اين مسئله را به نقد عموم فعالين و نيروهاي آن برهه و نسل جوان ميگذاريم و اين مسئله ايست که نشريه سوز با وجود گذشت 24 سال از آن واقعه آنطور که بايد به آن نپرداخت. هنوز بسياري از حرفهاي ضد و نقيض و نادرست درخصوص مسائل آنزمان ترکمنصحرا وجود دارد که به بحث و تحليل و بوته نقد گذاشته نشده است. در ضمن با توجه به شبهات فراوان دراين مورد کار بسيار اشتباهيست که پرونده آنزمان را بايگاني کرد. مسائل اوايل انقلاب در ترکمنصحرا بحثي نيست که با يادداشت و مطالب يک يا چند فعال که در يک نشريه محفلي در خارج از کشور به چاپ ميرسد تمام شده تلقي شود.همانطور که در يادداشت عمومي(2) نوشته ام، طرحي تحت عنوان بخشودگي ترکمنهاي مقيم خارج و آزادي ورود و خروج آنان به موطن خود مطرح ميباشد. در اين خصوص ما بايد کليات و جزئيات دقيقي در خصوص مسائل آنزمان داشته باشيم و اينکه بسياري از شبهات و مسائل، حداقل براي ما قابل توجيه باشد.در روز شنبه هفته گذشته وزير امور خارجه ايران در نشستي مطبوعاتي اظهار نمودند که «اعضاي عادي سازمان منافقين ميتوانند بدون هيچ ممانعتي به ايران سفر کنند».خوب اينجا براي ما سوالي مطرح ميشود که آيا ترکمنهاي فعال آن برهه در اين 24 ساله اقدامي عليه نظام انجام داده اند؟ آيا حرکت تروريستي در ايران انجام داده اند؟ آيا پايه هاي نظام را تهديد ميکنند يا ميتوانند تهديد کنند يا تهديد کرده اند؟ آيا دست به کشتار مردم زده اند؟ آيا اماکن مقدس را بمبگذاري کرده اند؟ آيا شخصيتهاي تراز اول مملکت را ترور کرده اند؟…..اينها اعمالي ميباشد که سازمان منافقين انجام داده اند و اگر شرايط مهيا باشد باز هم بر عليه ايران انجام خواهند داد ولي با اين وجود وزير امور خارجه در ديدار خود با وزراي امور خارجه در اروپا در نشست مطبوعاتي خود آن عبارات را عنوان ميکند. حال چگونه انتظار داريد که از طريق پارلمان ايران با تشکيل کميته اي پيگير اين موضوع نبود؟ طرح عفو ترکمنهاي مقيم خارج که در جريانات اوايل انقلاب ترک وطن کردند زايده فکر بهترين دوست و استادم ميباشد که هماکنون بر بستر بيماري افتاده و به اصرار وي به اين مسائل ميپردازم.

دوست گرامي، چريک کهنه کار! من بدون گذاشتن شرط معرفي،آمادگي خود را براي خدمت به جامعه ترکمن چه در داخل و چه در خارج اعلام ميکنم. بدون گذاشتن شرط معرفي براي کسي حاضر به دادن هرگونه اطلاعات در خصوص ترکمنصحرا به علاقمندان و بخصوص محققين و دانشجويان در اين امور هستم.بدون گذاشتن شرط معرفي براي کسي حاضر به بحث و مباحثه هستم.خوشحالم که متوجه موضع گيري اشتباه کانون در مبحث انتخابات مجلس هفتم شديد، حال اين مسئله اي جداست که آنان چرا در اين مورد مشورت نکرده اند و بقول شما مثل من!!! بدون مشورت اقدام به حرکت خودسرانه نموده اند!!؟ حال بهتر بود که شما نيز قبل از گفتن و نوشتن اين جملات در مورد سوآبان يک مشورتي با دوستان خود مينموديد!!! شما يک اصل مهم را فراموش کرده ايد که بحثها يا نقدهاي ما هيچ آبي را به آسياب دشمنان مورد نظر و فرض شما نميريزد و اين يک حرکت بسيار بچه گانه خواهد بود که هر حرکت انتقادي و ديدگاهي متفاوت از زاويه ديد خودمان به مساله اي را با بحث اينکه ضربه به خودي ميزنيم مسکوت نماييم! اين ابهامات و تناقص گوئيهاي موجود است که بيشتر از دشمنان مورد نظر شما به ما ضربه زده و ميزند که يکي از ثمرات آن را الان ميبينيم! ما هماکنون نسل جوان ترکمني داريم منزوي، سياست گريز، محافظه کار!!!. نسل جوان ترکمن کنوني چه تحصيلکرده چه نکرده هيچ نقش کليدي يا دخالت عمده يا کمکي به رشد ترکمنصحرا در امور مربوط به آن ندارد!.در عرصه هاي سياسي شاهديم که تعداد انگشت شماري جوان ترکمن مشغول بفعاليت هستند و در انتخابات آق قلا نتيجه آن را نيز گرفتيم.در عرصه فعاليتهاي فرهنگي فعاليت جوانان ترکمن هنوز نتوانسته خود را در جامعه و حتي در بين قشرعام نشان دهد و فعلا فقط به فعاليت در سطح برخي دانشگاهها بسنده نموده است.جوان ترکمن کنوني و بخصوص دانشجويان نتوانسته بعنوان پيشگام به معضلات و مشکلات جامعه بپردازد.فعالترين دانشجوي ترکمن در سطح دانشگاهها وقتي وارد جامعه ميشود بسان شير بي يال و کوپال و دم بريده اي ميماند که در هيچ اموري ياراي دخالت را ندارد چه برسد که جريان سازي کند.از جريانات مردمي ميگريزد، در امور اجتماعي جامعه که آنهم توسط فعالين سنتي که همين قشر دانشجو بعضا هميشه اعمال آنها را به تمسخر ميگيرد! کمترين مشارکت آنهم حتي حضوري را ندارد!شما بگرديد مراسمات يا مناسبتها يا نشستهايي که در سطح جامعه توسط قشر جوان ترکمن برپا يا کارگرداني شده پيدا کنيد!!!بگرديد جوانان را در عرصه عمل اگر پيدا کرديد!!!

دوست گرامي!آقاي يوسف کر، در خصوص درج رئگلام سخنراني اتاق پالتاک يکي از اعضاي سازمان چريکهاي فدايي خلق-اکثريت در وبلاگ ترکمن پوليتيک و ارسال دعوتنامه به دانشجويان و جوانان ترکمن جهت شرکت در سخنراني اعضاي سازمان منحوس فداييان خلق-اکثريت از طرف شما ميخواهم نکاتي را در اين خصوص بگم:
 
  من يکي از مخالفان سرسخت سازمان چريکهاي فدايي خلق-اکثريت بوده و هستم و اگر شما هم جزو اعضاي آن باقي مانده ايد با صراحت به جوامع ترکمن در داخل و خارج اعلام کنيد و اگر شما جزو اعضاي آن باقي مانده ايد مخالفت خود را با سازمان و شما و همفکران شما اعلام ميدارم. در آينده اي نزديک به سوابق،بيلان کاري،اتهامات،خيانتهاي سازمان فداييان خلق-اکثريت در ترکمنصحرا بصورت; مفصل خواهم پرداخت.اميدوارم که جوابگوي اعمال و خيانتهاي سازمان در ترکمنصحرا باشند.
 
اين حرکت پرخاشگرانه يا احساساتي سوآبان جوان نيست! پرداختن به اين موضوع واقعيتيست تلخ براي همه فعالين ترکمن در آن برهه. زخمهاي کهنه بايد باز شود. هيچ ابهامي نبايد باقي گذاشت! هماکنون که اکثر فعالين حتي و حاضر و زنده هستند بهترين فرصت براي گواه گرفتن به بسياري مسائل ميباشد مگر اينکه کسي بخواهد مطالب و آگاهيهاي تاريخي و مهم خود در خصوص وقايع گنبد و ترکمنصحرا در اوايل انقلاب را با خودش به گور ببرد!!!.

سوآبان بعنوان يک پراتيسين بدنبال تبديل مباحث مربوط به ترکمنصحرا از قوه به فعل ميباشد.اميدوارم که از نظرات و انتقادات و کمکهاي فکري خوانندگان بينصيب نمانم.زياد فکرتون را مشغول نکنيد!سوآبان مهم نيست کي باشه!مهم مطالبيه که ميگم و يادداشتهايي که مينويسم.پس رو مباحث فکر کنيد نه رو اشخاص!!!.ازافکار و مباحث ميتونيد به شخص برسيد اما از شخص نميتونيد به فکراش برسيد!!!!!!!در اينصورت خواهيد فهميد که سوآبان کيست؟

سوآبان

E.mail:Suaban@Yahoo.com
 
برگرفته از وبلاگ سوآبان
 
[ بازگشت به صفحه اول ]  [ نسخه قابل چاپ ]  [ اين متن را با ايميل بفرستيد ]

turkmensahra.org