مقاله

نوربردي ايري: کدام محصول سودآور خواهد بود؟

امروز هر نشريه يا روزنامه اي را در ايران ورق مي زنيم مطالبي در جهاني شدن و پي آمدهاي آن چه مثبت و چه منفي مي توان پيدا کرد.

تقريباً همه ي مسئولين کشور با تمام وجود تلاش مي کنند اقتصاد و بازار ايران را با اقتصاد و بازار جهان پيوند زنند. پي در پي از حذف سوبسيد و يا پائين آوردن تعرفه هاي گمرکي بحث مي کننند. رهبران دولت تصور مي کنند اگر اقتصاد ايران را با اقتصاد جهان گره زنند و تعرفه ي گمرکي را پائين بياورند و سوبسيدها را قطع کنند و توليد کنندگان ايران را تشويق به رقابت با کشورهاي خارج از مرزها کنند اقتصاد ايران بهتر خواهد شد و شرکتهاي خارجي دسته دسته به ايران خواهند آمد و امکانات کاري بي شماري ايجاد خواهد شد. غافل از اينکه بدانند باز کردن مرزهاي ايران و شرکت دادن توليدات داخلي در رقابت با غول هاي دنيا بايد قبلاً خود را از نظر آموزش، تکنولوژي، قدرت توليدي و قدرت بازدهي با هزينه ي کم که توان رقابت با ديگران داشته باشيم تدارک لازم ديده شود. در غير اين صورت تمامي ايران در طول چند سال از پا خواهد افتاد.

اگر به مصوبات مجلس در رابطه ي بودجه 83-84 نگاه کنيم به آساني مي توانيم اين مسئله را درک کنيم. دولت آقاي محمد خاتمي قيمت بنزين را به 80 تومان هر ليتر افزايش داد و چند هفته ي پيش هم به مجلس مصوبه ي دو فوريتي داد که در برنامه ي چهارم دولت قيمت بنزين را به قيمت عمده فروش کشورهاي خليج برسانند. اين پيشنهاد بدون کوچکترين دور انديشي و مقاومت تصويب شد، اين مصوبه به معناي آن است که با آغاز سال 84 مردم براي هر ليتر بنزين 35 سنت آمريکا يعني 270 تومان بايد بپردازند و قيمت گازوئيل چهل درصد قيمت بنزين خواهد بود يعني 120 تومان هر ليتر، اين مصوبه اگر رژيم جرأت اجراي آنرا داشته باشد تحول بسيار جدي و خطرناکي براي دهقانان و دامداران منطقه خواهد بود. امروز با قيمت ارزان گازوئيل بسيار زيادي از دهقانان با دليل هزينه ي بالاي کاشت و داشت زمينهاي خود را به اجارۀ ديگران واگذار مي کنند با بالا رفتن قيمت سوخت تعداد کساني که قادر به هزينه ي کاشت نخواهند بود بسيار افزايش خواهد يافت. مدير عامل تعاوني کارخانجات پنبه ي ترکمن صحرا (استان گلستان) آقاي اسد الله پاک سرشت در يک مصاحبه اي با خبرگزاري مهر مي گويد: از 30 کارخانه ي پنبه پاک کني استان 8 کارخانه کاملاً تعطيل شده و بقيه نيز با ده درصد ظرفيت خود کار مي کند و در سال 1382 پنج هزار نفر کار خود را از دست داده اند. ايشان عدم علاقه ي مردم به کاشت پنبه را هزينه ي بالاي کاشت و داشت و برداشت پنبه مي داند.

اين کاملاً درست است که هزينه ي کاشت و داشت پنبه بسيار بالاست و هر سال بالاتر مي رود با اين وجود دولت مي خواهد باز هم هزينه ي توليد پنبه را افزايش دهد، امسال پنبه  کاران منطقه براي هر گوني تخم دانه ي پنبه 500 تومان بيشتر از سال پيش پرداخت کردند، سال ديگر با بنزين 270 تومان و گازوئيل 120 تومان هر ليتر هزينه برداشت پنبه دو برابر امروز خواهد بود چه کسي مي تواند زمين خود را پنبه بکارد.

ترکمن صحرا (استان گلستان) سالهاي سال نيمي از پنبه ي ايران را توليد مي کرد، امسال يعني سال 1383 فقط سيزده هزار هکتار زير کشت پنبه رفته است.

بگذار کمي از آمار خود دولت بهره بگيريم.

در سال 1367 در ترکمن صحرا (استان گلستان) 115,000 هکتار زمين زير کشت پنبه بوده و به ميزان 214,000 تن کشاورزان پنبه برداشت کردند.

در همان سال در کل ايران 227,838 هکتار زير کشت پنبه رفته و به ميزان 394,684 تن پنبه برداشت کرده اند. ولي همان کشاورزان در سال 1381 در ترکمن صحرا 27,022 هکتار زمين را زير گشت پنبه بردند و به ميزان 45,252 تن پنبه برداشت کردند و در کل ايران 151,222 هکتار با برداشت 345,437 تن محصول رسيده است. و در سال 1383 در ترکمن صحرا (استان گلستان) فقط 13,000 هکتار زمين زير کشت پنبه رفته است. (1) خودتان حساب کنيد مطقه اي که در سال 67 صد و پانزده هزار هکتار زمين زير کشت پنبه مي برده به چه روزگاري افتاده است. اگر ما با اين وضعيت کشاورزي خود را با کشاورزي دنيا بياميزيم به چه وضعيتي گرفتار خواهيم شد؟

به نظر من وضعيت فاجعه بار پنبه به چند عامل اصلي بستگي دارد:

1- مدتهاست که دولت و مسئولين منطقه خريد پنبه را کنار گذاشته اند، در نتيجه کشاورزان نمي دانند پنبه اي که با هزينه و زحمات زياد برداشت مي کنند به چه قيمت خواهند فروخت؟

2- هزينه ي بالاي توليد پنبه

3- عدم تبديل پنبه ي خام منطقه به مواد مصرفي در خود منطقه، مثل پارچه و غيره، ترکمن صحرا منطقه اي بود که بيش از نصف پنبه ي توليدي ايران را از زمينهاي خود دانه دانه مي چيد، ولي دست رنج آنها به مناطق ديگر به قيمت ناعادلانه منتقل مي شد، اگر دولت هاي ايران کارخانه هاي ريسندگي و پارچه بافي در منطقه ايجاد مي کرد و توليد پنبه ي منطقه از مواد خام به مواد مصرفي در خود منطقه صورت مي گرفت هزاران نفر مي توانست مشغول کار باشد و مردم را به کاشت و استفاده از تکنولوژي پيشرفته مصمّم تر مي کرد ولي متأسفانه از توليدات ترکمن صحرا در تمامي عرصه ها فقط و فقط به صورت مواد اوليه و خام استفاده شده است اين عمل غلط دولتهاي ايران مردم را دلسرد کرده است.

4- عدم پيشرفت بهره بري از زمين کشاورزي.

کشاورزان ترکمن مثل پنجاه سال پيش از زمين خود بهره برداري مي کنند. يعني  در مدت 12 ماه يک محصول را يکبار برداشت مي کنند و مجبور هستند با همان ميزان محصول با هزينه ي زياد تمامي سال را در سفرۀ خود نان داشته باشند. در دنياي امروز اين روش کار و بهره بري به هيچ وجه سودآور نخواهد بود. سالهاست کشورهاي ديگر تحولات جدّي در بذرهاي کشاورزي خود ايجاد کرده اند. امروز کمتر کشوري زمين خود را يکبار زير کشت مي برند، کشورهائي مثل اسرائيل، استراليا، آمريکا، چين، زلاند نو و بسياري از کشورهاي دنيا که آب و هواي گرمي دارند حتي سه بار از زمين خود محصول برداشت مي کنند.

امروز بذرهائي براي پنبه وجود دارد که در زمينهاي شورزا و کم آب محصول بسيار خوبي در مدت زماني بسيار کوتاه مي دهد و دهقانان بعد از برداشت پنبه ي کوتاه مدت بدنبال آن گندم و يا ديگر محصولاتي با ريشه سطحي مي کارند که بتوانند از زمين خود دو تا سه بار برداشت کنند ولي متأسفانه دهقانان ما مثل پنجاه سال پيش هنوز هم با تراکتور يکبار مي کارند بعد هم برداشت مي کنند و هميشه دست به دعا دارند که خداوند به داد آنها رسيده و باراني ارزاني کند. اين روش بهره بري زمين بجاي دوري نخواهد رفت.

امروز زمينهاي کشاورزي با کيفيت بهره بري مختلف بذرهاي مخصوص خود را دارد و بسيار زود رس مي باشند. اين وظيفه جهاد کشاورزي است که اينگونه بذرها را توليد کرده و در اختيار دهقانان قرار دهد، و آموزش لازم را از چگونگي استفاده از آن را در اختيار کشاورزان بگذارد.

متأسفانه دولت ايران نه تنها به فکر مدرنيزه کردن کشاورزي و تحول در بذر آن نيست بلکه با بالا بردن هزينه ي کاش و داشت و برداشت کشاورزي ترکمن صحرا را به نابودي کشانده است، و با آغاز سال 84 نيز با بالا بردن قيمت سوخت هزينه ي بالاي کشاورزي غير قابل تحمل خواهد شد.

حالا که دولت ايران سنگ تمام گذاشته که اقتصاد و بازار ايران را با اقتصاد و بازار جهان گره زند بدون تحول جدّي در روش کشاورزي منطقه ي ترکمن صحرا به صحراي غير قابل کاشت تبديل خواهد شد، زيرا کشورهاي صنعتي با سرمايه ي زيادي به جنگ دهقانان و دامداران ما خواهند شتافت، اين کشورها با پول هنگفت خود براي کنترل قيمت تا چند سال پيش اضافه توليد خود را به بيابانها و يا به دريا مي ريختند، اکنون در کشورهاي جهان سوم به زير قيمت محصولات آنها مي فروشند، فراموش نکنيم اين کشورها نه تنها سوبسيد بسيار زياد به دهقانان خود مي پردازند بلکه سوبسيد ديگري به نام سوبسيد صادرات دارند يعني آن شرکتهائي که محصولات کشاورزي و دامي را از کشورهاي صنعتي به کشورهاي جهان سوم صادر مي کنند و زير قيمت توليدات آنها مي فروشند سوبسيد صادرات دريافت مي کنند. مثلاً 15 کشور اروپائي در سال گذشته تقريباً 10 ميليارد دلار سوبسيد صادرات به شرکتهاي خود پرداخت کرده است. به همين دليل بسيار ساده است که گوشت يخ زده، لوبيا، نخود، بيسکويت، روغن و هزاران قلم جنس اروپائي و آمريکائي را در دور افتاده ترين روستاهاي اريتره ، آرژانتين و مراکش و ... مي توان به قيمت بسيار ارزان خريد کرد. با عضويت ايران در بازار جهاني همين بلا به سر مردم ما هم خواهد آمد که روزگار تيره اي در انتظار ما مي باشد.

ما جلو اين تحول را نمي توانيم بگيريم ولي بايد تلاش کنيم شدت ضربه ي آنرا کمتر کنيم، اگر کشورهاي بزرگ و صنعتي سوبسيد به کشاورزان و دامداران خود نداشتند و اگر کشورهاي بزرگ و صنعتي سوبسيد صادرات نداشتند شدت ضربه ي جهاني شدن در منطقه زياد کشنده نخواهد بود. بعد از چند سال سر گيجي مي توانست به خود آيد و دولت را مجبور مي کرد که در تحول بذر و تکنولوژي و کودهاي موأثر را در اختيار دهقانان قرار مي داد و ترکمن صحرا مي توانست دوباره با سرعت بهتر به سوي رشد و ترقي راه باز مي کرد.

امروز ما بايد آگاهي را به ميان مردم خود ببريم و تلاش نمائيم که وابستگي اقتصادي و بازار ايران به بازار جهاني را طولاني تر کنيم و از فرصت پيش آمده استفاده کرده و به دولت و مسئولين منطقه فشار آوريم که در کيفيت استفاده از زمينهاي کشاورزي منطقه تجديد نظر کرده و به دهقانان آموزش داده و در اختيار آنها بذرهاي مختلف و زودرس قرار دهد. از دولت و مسئولين منطقه بخواهيم که بعد از افزايش قيمت سوخت و يا حذف و يا پائين آوردن سوبسيد انرژي ما به تفاوت افزايش هزينه را به دهقانان و دامداران منطقه بپردازد تا بدينوسيله کاشتن زمين براي دهقانان و پرورش دام براي دامداران سودآور باشد.

امروز روزنامه نگاران و بقيه ي ارگانهائي که براي خبر رساني و اطلاع رساني تلاش مي کنند وظيفه ي بزرگي در رابطه با روشن کردن معايب و محاسن جهاني شدن دارند و با بحث هاي خود مردم را براي سالهاي آتي آماده نمايند، امروز در ترکمن صحرا کمتر کسي مصوبات مجلس ايران را دنبال مي کنند و نمايندگان مردم در مجلس هم توجه اي با اين مسائل ندارند. ما بايد به مردم بگوئيم مجلس جمهوري اسلامي برنامه ي چهارم بودجه ي 83 تصويب کرد که قيمت بنزين در سال 84 بالاي دويست تومان هر ليتر و قيمت گازوئيل بالاي صد تومان خواهد بود، اگر مردم اطلاع کافي از اين مصوبه ها نداشته باشند ممکن است روي محصولاي پر هزينه اي سرمايه گذاري کنند بعد با دست خالي سالي را سپري کنند.

در مدت پنجاه سال اقتصاد ترکمن صحرا رشد لازم را نداشته است. مواد خام منطقه در مناطق ديگر به مواد مصرف تبديل شده است، بذرهاي کشاورزي هيچ تحولي صورت نگرفته است، زمينها هنوز هم يکبار برداشت ميشود، جوانان تحصيل کرده هنوز هم فکر مي کنند که کشاورزي و دامپروري متعلق به روستائيان کم سواد يا بي سواد مي باشد و نقش علم و دانش و نو آوري را جائي در کشاورزي نمي بينند.

هنوز هم صنعت بزرگ مثل کارخانه هاي ريسندگي، بافندگي، پتروشيمي و دهها صنعت ديگر ترکمن صحرا مي توانست منطقه ي بسيار مناسب و کم هزينه باشد. هيچ برنامه ي عملي در بودجه ي 83- 84 رژيم جائي ندارد. امروز اگر مي بينيم پر هزينه بودن پنبه سودآوري خود را از دست داده است دهقاناني که سال 1367 يکصد و پانزده هزار هکتار زير کشت مي برده امروز فقط سيزده هزار هکتار مي باشد، و فردا که قيمت سوخت بالا رود مردم اين مقدار را هم نخواهد کاشت در نتيجه سي کارخانه ي پنبه پاک کني منطقه تعطيل خواهد شد. زيرا سودآور بودن نقش اصلي را در نوع کاشت محصول دارد.

اگر دولت سوبسيد انرژي را قطع کند و از طرف ديگر مرزهاي کشور را به کالاهاي ارزان قيمت با سوبسيد صادرات و با سوبسيد توليد باز کند، کدام محصول سودآور خواهد بود؟

زيرنويس:1- تمامي آمارها متعلق به بانک اطلاعات زراعي وزارت جهاد کشاورزي مي باشد.

                                                                                                                   norberdi@hotmail.com  

[ بازگشت به صفحه اول ]  [ نسخه قابل چاپ ]  [ اين متن را با ايميل بفرستيد ]

turkmensahra.org