نوربردي ايري:
بازار جهاني و تأثير آن در آينده ايران و ترکمن صحرا (3)
من در بخش اوّل و دوّم مقاله سعي کردم تأثير اقتصادي بازار جهاني را در
ايران و ترکمن صحرا توضيح دهم و در اين بخش از مقاله سعي مي کنم تأثير
بازار جهاني را در عرصه ي سياسي و فرهنگي هر چند کوتاه توضيح دهم تا
مسئله از تمامي جهات قابل بحث باشد.
سياسي:
از نظر سياسي در ايران در سالهاي اوّل ورود به بازار جهاني تحولات
بسيار جدّي صورت نخواهد گرفت ولي بدين معني نيست که جوّ سياسي جديدي
پيش نخواهد آمد.
با عضويت در بازار جهاني تودۀ عظيمي از مردم بيکار خواهند شد و اين
تودۀ بيکار فضاي جامعه را بازتر خواهد نمود. اعتراضات توده اي به
واقعيت روزانه تبديل خواهد شد و آنها براي دفاع از حقوق طبيعي خود يعني
کار و نان دست به تشکل هاي جديدي و علني خواهد زد، از طرف ديگر به
احتمال زياد به راديو و تلويزيون و رسانه هاي گروهي خصوصي نيز اجازۀ
پخش خواهند داد. همين رسانه هاي گروهي خصوصي در گسترش تضادهاي اجتماعي
و سياسي کشور تأثير زيادي خواهند گذاشت، از طرف ديگر در ايران هر سال
تعداد کساني که از اينترنت استفاده مي کنند به شدت بالا مي رود اين
تعداد تا چند سال آينده که اگر رژيم موفق به پذيرش در بازار جهاني شود
در حدود بيش از هشت ميليون ايراني در ايران به شبکه اينترنت وصل خواهند
شد. هشت ميليون صاحبان اينترنت يعني بيست ميليون ايراني از اينترنت
استفاده خواهند کرد. طبق آخرين آمار وزارت مخابرات ايران سه ميليون و
سيصد هزار نفر کاربران اينترنيت در کشور وجود دارند. و از چند
ماه پيش اينترنت با سرعت قوي نيز در ايران مورد بهره برداري قرار گرفت،
همه ي اين تحولات دگرگوني سياسي و اجتماعي خزنده اي در ايران به وجود
خواهد آورد که رهبران مذهبي در مقابل آنها دست بسته خواهند بود، آنها
مجبور خواهند شد از صحنه ي سياسي جامعه حذف شوند و يا مثل شاهان اروپا
فقط شکل تشريفاتي را داشته باشند.
من فکر مي کنم رهبران مذهبي ايران بخوبي اين چنين آينده را پيش بيني مي
کنند و آنها بخوبي مي دانند مردم ايران چه نمي خواهند. اينکه مردم
ايران چه مي خواهد نه آنها مي دانند نه نيروي مخالف رژيم، در نتيجه اين
پروسه خيلي جنجالي و جالب خواهد بود. در چند سال آينده نيروهاي سياسي
خارج کشور نشان خواهند داد که تا چه حد توانسته اند با روش مبارزۀ زمان
"جنگ سرد" خداحافظي کرده اند و مبارزۀ خود را با واقعيت هاي موجود
امروز در جامعه ي ايران از نظر اقتصادي، سياسي، فرهنگي و ملّي سازگار
کنند. ديگر دوره فقط رد کردن رژيم گذشته است ، مردم امروز و فردا
احتياج به آلترناتيو عيني دارند. اگر مردم ديروز به خاتمي رأي دادند
دليل اين نبود که آنها طرفدار آقاي خاتمي و دوستانش بودند، بلکه مردم
به همه ي آنها " نه " گفتند. نمونه ي بارز آن انتخابات مجلس هفتم بود
يعني به زبان ساده مردم اعلام کردند چه نمي خواهند، ولي آنها نگفتند چه
مي خواهند.
امروز همه رژيم را رد مي کنند هم مردم و هم نيروهاي سياسي داخل و خارج
ولي آنها نمي دانند چه مي خواهند چون همانطور که گفتم رد کردن بسيار
ساده و مربوط به فرهنگ گذشته است. امروز آلترناتيو بايد روشن، واضح
منطبق به وضعيت اجتماعي و اقتصادي ايران و جهان باشد زيرا رد کردن خشک
و خالي يعني فقط و فقط بلوفي بيش نمي باشد.
دقيقاً همين مسئله در ترکمنصحرا هم عمل مي کند. نيروهاي جوان و گروههاي
دانشجوئي که به سرنوشت خود و ملت خود علاقه دارند بايد در جهت پيدا
کردن گزينه ي دوم باشند. بايد احزاب منطبق با قوانين و موقعيت حاکم بر
ايران و منطقه ايجاد کنند و اين احزاب در پروسه ي خود در برخورد با
تضادهاي موجود جامعه پخته و آب ديده خواهند شد با ارائه طرح ها و راه
حل هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مي تواند موثر در منطقه باشد.
اين احزاب لازم نيست برنامه ي کنار زدن را در پيش گيرند بلکه برنامه ي
کنار آمدن و امکان سازي را پيشه ي خود سازند و با گشايش جامعه احزاب
نيز بازتر و موثر خواهند بود. بدون تشکل همه ي تحولات از بالا صورت
خواهد گرفت و اين تحول به ميزاني خواهد بود که منافع سياسي و اقتصادي
دولت مردان همساز باشد. نتيجه:
با باز شدن مرزهاي ايران براي کالا و سرمايه خارجي در ايران تحولات
جديدي صورت خواهد گرفت اين تحول با خود تضاد سياسي، اجتماعي و فرهنگي
به همراه خواهد داشت که رژيم مذهبي ايران عاجز از حل اين تضادها خواهد
بود، در نتيجه خارج از ارادۀ رهبران مذهبي فضاي سياسي ايران باز و
بازتر خواهد شد و زمينه ي تحولات عميقتر را فراهم خواهد نمود.
2- فرهنگي:
با پذيرش ايران در بازار جهاني بخش بزرگي از فرهنگ ايران تغيير جدّي
خواهد کرد. امروز صنعت فيلم و يا چاپخانه هاي ايران همه به وسيله
سوبسيد دولت سر پا هستند. امروز سينماي ايران هفتاد فيلم تازه هر سال
توليد مي کند آنها بدون سوبسيد دولت قادر نخواهد بود با فيلم هاي ارزان
قيمت خارجي رقابت کنند زيرا گمرک براي فيلم هاي خارجي فقط پنج درصد
خواهد بود، در نتيجه فيلم هاي خارجي فرهنگ خود را با خود به همراه
خواهند آورد و در مردم خصوصاً نيروهاي جوان تأثير زيادي خواهد گذاشت و
از طرف ديگر توليد کتاب و روزنامه ها بسيار گران خواهد بود در نتيجه با
حذف سوبسيد براي چاپ کتاب و روزنامه ها باعث خواهد شد بسياري از
چاپخانه ها و روزنامه ها و نشريات ماهانه تعطيل شوند. و تعدادي از
روزنامه ها که سودآور هستند بوسيله ي شرکتهاي خارجي قوي خريداري خواهند
شد. اين مسئله خود بخود باعث تحول فرهنگي و اجتماعي در ايران خواهد شد.
اين تحولات در ترکمنصحرا خودش را نشان خواهد داد.
اصولاً ما به علت ممنوع بودن هر چيزي که مربوط به ترکمنها بوده تلاش
نموده ايم براي نجات خود هر چه که داشته ايم به همان شکل که بوده تا
حدود زيادي حفظ کرده ايم يعني هدف ما فقط در جهت حفظ فرهنگ خود بوده
است. با باز شدن مسائل اجتماعي و فرهنگي در ايران در ترکمنصحرا ديگر
مسئله فقط حفظ فرهنگ خود نخواهد بود بلکه تلاش در جهت تحول و گسترش و
نوسازي آن هم خواهيم بود.
ما نبايد نگران باشيم که ما از نظر فرهنگي تحول پيدا خواهيم کرد اين
تحول بايد صورت گيرد هيچ کس نمي تواند جلو تحول را بگيرد. تحول را مي
شود به عقب انداخت ولي نمي شود براي هميشه جلو آن را گرفت. ما به عنوان
مثال وقتي بچه بوديم " آرا کسّير، آلن وردير، آشيق" بازي مي
کرديم ولي امروز از آنها اثري نمانده است و يا خواهران ما " لاله"
مي خواندند و يا " قاوز" يکي از آلات موسيقي مادران ما بود
امروز تقريباً دختران ترکمن بلد نيستند از آنها استفاده کنند. هميشه با
گذشت زمان و رشد اقتصادي فرهنگ هم شکل جديدتري بخود مي گيرد. سنتهاي ما"
جشن گندم، عيد قربان، عيد فطرو عيد نوروز" از بين نخواهند رفت بلکه
شکل مدرن تر و پر خرج تري پيدا خواهد کرد. براي شادابتر کردن آنها
چيزهاي شاخه اي اضافه خواهد شد. يعني قانون بازار به اين شاخه ها با
گذشت زمان دعوت خواهد کرد. زبان ما حفظ خواهد شد، به نظر من يادگيري
زبان در مدارس هم آزاد خواهد شد و ما در پروسه به زبان خود راديو
تلويزيون خواهيم داشت اينها همه به برکت خصوصي سازي رسانه هاي گروهي در
ايران خواهد بود. البته ديروز و امروز ما رسانه هاي گروهي به زبان خود
نداشتيم و نداريم دليلش عقب ماندگي رهبران سياسي ايران بوده و است زيرا
اگر آنها يک خورده سوراخ چشماهايشان بازتر بود در واقع امر به نفع خود
دولت مرکزي بود که ما رسانه هاي گروهي به زبان خود داشته باشيم زيرا
آنها مي توانستند تبليغات و آموزش خود را به زبان ما پيش مي بردند براي
دولت مرکزي راحت تر مي شد، مردم را به دلخواه خود آموزش بدهد و اصطحکاک
ها را کمتر مي کرد. براي مثال ساده شوروي سابق بود و ترکمنها به زبان
خود مي نوشتند، مدارس داشتند، دانشگاه داشتند و رسانه هاي گروهي و
اينکه مردم ترکمنستان رسانه هاي گروهي و مدارس به زبان خود داشتند
اصلاً دولت مرکزي را تهديد نمي کرد و يا يکپارچگي شوروي را به خطر نمي
انداخت. برعکس دولت مرکزي تمامي سموم خود را به زبان خودشان به خورد
مردم ميداد.
به نظر من امروز در قرن بيستم ملتهاي تشکيل دهندۀ ايران نمي توانند به
زبان خود رسانه هاي گروهي داشته باشند اين نهايت عقب ماندگي سرمايه
داري و عقب ماندگي دولت حاکم ايران است. اگر آنها عقب مانده نبودند
بهترين راه اين بود که آذربايجاني ها و ديگران به زبان خود مدارس و
رسانه هاي گروهي داشتند و امام مملکت بزبان مادري خود حرف ميزد و سموم
را به زبان خودمان به خورد مردم ما ميدادند، کنترل مردم از هر لحاظ
راحت تر مي شد.
به نظر من با پذيرش قانون بازار جهاني هر چيزي که سودآور باشد و جاي
آنرا سودمند بودن خواهد گرفت.
لباس زنان ما سال به سال شکل هاي جديدتر و بين المللي تر به خود خواهد
گرفت البته اين مسئله دورۀ طولاني تر و به ميزان شرکت زنان در بازار
کار بستگي خواهد داشت. همانگونه که شکل پوشش مردان ما شکل جديد و بين
المللي به خود گرفته لباس زنان نيز با حفظ يک سري معيارهاي مذهبي شکل
جديدتر و بين المللي تري به خود خواهد گرفت. البته دولت مذهبي ايران
تلاش خواهد کرد جلو اين تحولات را بگيرد ولي ديري نخواهد کشيد که آنها
مجبور خواهند شد به قانون بازار يعني سودآوري تن دهند. زيرا امروز گردن
کلفتان دولت خود صاحبان شرکتهاي سودآور فردا خواهند بود و فرزندان آنها
تصميم خواهند گرفت کدام کالاها سودآورند. مسلماً براي سرمايه داران
بزرگ سودآور خواهد بود.
کردها لباسهاي کردي خود را با کت و شلوار عوض کنند و آنها به زبان خود
در تلويزيون چگونگي مصرف را ياد بگيرند. در يک کلام به نظر بنده قانون
بازار در عرصه ي فرهنگي هم عمل خواهد کرد و هر روز که پاي قانون بازار
باز تر شود قانون سودآوري بيشتر حکم خواهد راند. و بدين ترتيب دولت
مقتدر ضعيف تر خواهد شد.
ما همه ي اين تحولات را در آمريکاي لاتين و اروپا حس مي کنيم، هر
روز که جلوتر ميرويم قانون شرکت هاي چند مليتي جاي قدرت دولت مقتدر را
بيشتر و بيشتر مي گيرد. ترکمنهائي که در آلمان و يا سوئد هستند فکر مي
کنم تأثير بازار جهاني را از نظر فرهنگي به خوبي درک مي کنند. چند سالي
است که در سوئد و ديگر کشورهاي عضو بازار جهاني تلويزيون و راديو خصوصي
کار خود را شروع کرده اند و 80 درصد برنامه هاي تلويزيون آنها را
برنامه هاي ارزان قيمت آمريکائي پر مي کنند، اصولاً مردم اين کشورها
نمي دانند کدام شرکتها اين همه رسانه هاي گروهي را صاحب هستند و چه
ميزان اين رسانه هاي گروهي قدرت سياسي را در کشور دارند. نگاهي کوتاه
به کشور ايتاليا که بيانگر همه ي واقعيت مي باشد اين امر را به ثبوت مي
رساند. همين پروسه در ايران نيز طي خواهد شد.
خلاصه:
با پذيرش قانون بازار جهاني در ايران قانون بازار با قوانين سياسي،
اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي ايران در تضاد خواهد بود و اين تضاد در
پروسه به نفع بازار حل خواهد شد و حرف آخر را در پروسه چه در مسائل
سياسي و چه در مسائل اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي بازار و سودآوري خواهد
زد. و قدرت دولت مقتدر در تمامي عرصه ها معني گذشته خود را از دست
خواهد داد و به دولت اقليت تبديل خواهد شد که متعلق به دولت شرکتهاي
چند مليتي و دارندگان سرمايه ي بزرگ خواهد بود. ولي همه ي اين تحولات
يک شبه صورت نخواهد گرفت بلکه گام به گام و در پروسه ي طولاني تر و
خزنده و دردآور خواهد بود.norberdi@hotmail.com