وزارت کشور و مسئولين امنيتي تقاضاي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه
تهران و علوم پزشکي تهران را براي برگزاري مراسم 18 تير مسکوت گذاشته
است.
به اين ترتيب در دانشگاههاي سراسر ايران گراميداشت خاطرۀ سرکوبي
دانشجويان در 18 تير غير قانوني مي باشد.
دانشجويان تهران تقاضاي خود که برگزاري گراميداشت 18 تير در جلو درب
دانشگاه بسنده نکرده بلکه بزودي برگزاري مراسم در حسينيه ي ارشاد را
نيز تقاضا خواهند کرد.
ولي دانشجويان مطمئن نيستند به درخواست آنها پاسخ داده شود. همه ي اين
تقاضاها و جواب نگرفتنها نشان مي دهد رژيم ايران از جنبش مسالمت آميز
دانشجويان ايران به چه ميزان واهمه دارد. رهبران رژيم بخوبي مي دانند
دانشجويان در ايران چشم و گوش و نبض و صداي مردم است. و در مقابل بي
عدالتي ها و ديکتاتوري از خود واکنش نشان مي دهند.
رهبران کشور به خوبي آگاه هستند اعتراضات آزاديخواهانه ي دانشجويان به
سادگي به مردم نيز سرايت خواهد کرد. رابطه ي مردم و دانشجويان را
رهبران رژيم بخوبي مي دانند و تمامي تلاش خود را بکار مي گيرند که حرکت
اعتراضي مسالمت آميز دانشجويان را در نطفه خفه کنند و هر جا فرصت را
مناسب ديد آنها را اسير و سر به نيست کرده و يا در زندانها آنها را به
فرسايش بکشاند.
جريان 18 تير 1378 يک حادثه نبود بلکه جريان دنباله دار و فرموله شدۀ
رژيم جمهوري اسلامي ايران بود که هنوز هم ادامه دارد، سرکوبي و کشتار
ترکمن ها در اوايل انقلاب و کشتار دسته جمعي زندانيان سياسي 16 سال پيش
و اسارتها و قتل هاي زنجيره اي سالهاي بعد و ... و در ادامه ي خود 18
تير 78 بستن روزنامه ها و دهها نشريه ي ديگر و هزاران حرکتهاي ديوانه
وار رژيم عليه دانشجويان و روشنفکران و آزاديخواهان ايران مي باشد.
امروز شهرهاي دانشجوئي در سراسر ايران، اصفهان، تبريز، تهران و ... در
محاصرۀ قمه به دستان لباس شخصي ها و مزدوران داخلي و خارجي قرار دارند.
اين عمل رژيم نشان مي دهد که جمهوري اسلامي ايران هنوز هم متدهاي کهنه
و قديمي حذف فيزيکي، سرکوب فيزيکي پناه مي برد بدون اينکه توجه اي به
خواست هاي انساني و عادلانه ي دانشجويان داشته باشد.
رژيم ايران بايد بداند با حذف فيزيکي انسانها نمي شود انديشه ي آنها را
کشت. حذف فيزيکي مخالفان فکري فقط و فقط به پيچيده کردن مشکل خود رژيم
منجر خواهد شد.
خواست دانشجويان جدا از خواست مردم ايران نيست و خواست مردم هم حقوق
اوليه ي هر انسان زنده اي است، کار و آزادي و عدالت اجتماعي ميباشد.
دانشجويان بخوبي مي دانند دمکراسي قابل خوردن نيست ولي مي دانند کليد
بهره بري از تمامي توانائي ها و استعدادهاي مردم دمکراسي ميباشد. دولت
غير دمکراتيک يعني هدر دادن استعدادها و ولخرجي در توانائي انسانها مي
باشد. بدون بهره بري از تمامي استعدادها ساختن کشور و تأمين امنيت مالي
و تأمين زندگي بهتر براي مردم غير ممکن است.
دانشجوياني که امروز براي گراميداشت خاطرۀ 18 تير از دولت اجازۀ
برگزاري مراسم مي کنند کساني هستند که بعدا از انقلاب به دنيا آمدند و
هفتاد درصد مردمي که امروز در ايران زندگي مي کنند در انتخابات 1357 در
انتخاب نوع رژيم شرکت نداشتند، اگر امروز مردم بخواهند براي تحول سيستم
حکومتي، حکومت مذهبي يا حکومت غير مذهبي حق مسلم آنها مي باشد. شما
ديروز و امروز به اين خواست دانشجويان و مردم "نه" گفتيد ولي فراموش
مي کنيد ديروز که انقلاب بر عليه شاه پيروز شد 85 درصد مردم ايران سواد
خواندن و نوشتن نداشتند امروز 85 درصد مردم ايران با سواد هستند و درصد
بالائي از آنها تحصيلات دانشگاهي دارند. ديروز ايران کمبود تحصيل کرده
هائي در درجات بالا داشت ولي امروز ايران در تمامي رشته ها با تحصيلات
بالا در بيکاري مضمن بسر مي برند.
از سال 1357 تا سال 1367 هر سال دو ميليون کودک پا به حيات گذاشته است
(1). نتيجه اش اينست که دولت امروز بايد به مدت ده سال هر سال دوميليون
کار بهراي جوانان آمادۀ کار ايجاد کند. ولي مطمئن باشيد رژيم غير
دمکراتيک و کشور تک محصولي عاجز از ايجاد کار براي اين جوانان تحصيل
کرده مي باشد. شما بجاي گوش دادن به خواست هاي مسالمت آميز دانشجويان،
کشور را هر چه بيشتر به سوي تک محصولي کشانديد و با کنترل قيمت دلار
بدون در نظر گرفتن تورم اقتصادي کشور هر چه بيشتر بر سر توليدات غير
نفتي کوبيديد و با پائين نگاه داشتن قيمت دلار از صادرات غير نفتي
جلوگيري کرديد.
امروز شما نمي توانيد با حذف فيزيکي دانشجويان انديشه ي آنها را حذف
کنيد زيرا انديشه ي آنها محصولي از جامعه ي ايران و جهان مي باشد.
دانشجويان و مردم ايران بخوبي مي دانند شما مردم ايران را با استخدام
هاي بي برنامه و عاجز از ايجاد کار واقعي مردم را آوارۀ خود کرده ايد
نتيجه اش چه شده؟ 80 درصد تمامي صنعت ايران را و تمامي دارائي نفت را
در اختيار خود داريد و از اين امکان براي فريب مردم استفاده مي کنيد. و
حقوق يک نفر را به چهار نفر داده ايد و صنايعي که با صد نفر مي شود
اداره کرد شما هزار نفر را استخدام کرده ايد و با تزريق پول نفت هزار
نفر را مشغول کرده ايد و حقوق صد نفر را بين هزار نفر تقسيم کرده ايد.
چونکه هدف شما مشغول کردن مردم مي باشد نه پيشرفت و مدرنيزه کردن
توليد.
اينچنين رژيمي، رژيم بازدارنده است و به حقانيت خود اعتماد ندارد و خود
را مجبور مي بيند قتل هاي زنجيره اي داشته باشد و گاهگاهي 18 تيري را
سر هم کند. دانشجويان ايران همه ي اين نابسامانيها را مي بينند و با
گوشت و پوست خود لمس مي کنند که فرداي پايان تحصيلات آنها نيز به لشکر
بيکاران مثل خواهران و برادران خود خواهند پيوست. آنها بخوبي مي دانند
دولت در 24 وزارت خانه ي خود بدون در نظر گرفتن معلمان کشور دو ميليون
و پانصد هزار نفر را مشغول کرده است. (2)
فردا با اولين چراغ خصوصي سازي و سودآور کردن وزارتخانه ها مجبور
خواهند بود دوميليون نفر از کارمندان دولت را بدون ايجاد کار جديد
روانه ي خيابانها خواهند کرد.
جمعيت آلمان بيست و پنج درصد از جمعيت ايران بيشتر مي باشد ولي در
وزارتخانه هاي آنها بدون در نظر گرفتن معلمان کشور فقط دويست هزار نفر
استخدام مي باشد. (3)
يعني به زبان ساده دولت آلمان با تمامي عظمت خود فقط دويست هزار نفر
اداره مي کند، ولي کشور ما را دوميليون و پانصد هزار نفر اداره مي کنند
چگونه دانشجويان به اين بروکراسي و مشغول کردنها اعتراض نکنند. مردم
ايران امروز مي دانند که يک کارمند آلماني برابر بيست کارمند ايراني
حقوق مي گيرد و قيمت گوشت قرمز و گوشت سفيد و تخم مرغ در هر دو يکسان
است. شما فراموش کرده ايد که ملت ايران و فرزندان دانشجوي آنها به شما
اعتماد ندارند. امروز ديگر شما نمي توانيد کتمان کنيد براي آگاهي بهتر
سري به بورس کشور بزنيد. با يک نگاه ساده هر کسي که دو کلاس اقتصاد
خوانده متوجه ميشود که نود و هفت درصد بورس ايران متعلق به دولت و
شرکتهاي دولتي مي باشد باقي سه درصد متعلق به مردم مي باشد. ولي بورس
ژاپن، آلمان و دانمارک و ... بيش از پنجاه درصد سرمايه ي بورس متعلق به
مردم است اين خود بيانگر واقعي رابطه ي دولت و مردم مي باشد، ولي مردم
ايران با پول خود چکار کنند؟ آنها پول خود را به طلا و دلار تبديل مي
کنند و در جاي بسيار مطمئن به دور از چشم رشوه خواران دولت مخفي مي
کنند ولي مردم آلمان چکار مي کند، آنها به دولتهاي خود اعتماد دارند،
آنها در بورسهاي مختلف سهم مي خرند و يا در بانکها پولهاي خود را سپرده
مي گذارند تا شرکتها و بانکها براي مردم کار ايجاد کنند و در توسعه و
رشد و ترقي کشور موأثر باشند.
اين دو دنياي متفاوت مي باشد. اگر مردم ايران به دولت و بانکهاي خود
اعتماد داشتند آنها هم مجبور نبودند پس انداز خود را به طلا و دلار
تبديل کنند بلکه مي توانستند مثل کشورهاي ديگر سرمايه ي ذخيرۀ خود را
در بورسها و بانکها به امانت مي گذاشتند و در سرمايه گذاري کشور شرکت
مي کردند. مانع اين کار کيست؟ آيا نشريه ي دانشجويان است؟ قطعاً نه،
تنها و تنها رژيم است.
رژيمي که اعتماد عميق به حذف فيزيکي معترضين و مخالفين فکري خود دارد،
رژيمي که اعتماد به رأي و استعداد و سرمايه ي مردم ندارد. رژيمي که
دانشجويان را که آيندۀ هر کشوري هستند از پنجرۀ دانشگاهها پرت مي کند.
رژيمي که از پول نفت بجاي ساختن و مدرنيزه کردن کشور انجمن خيريه باز
کرده و مردم را آوارۀ خود ساخته است.
دولت مرداني که رسانه هاي گروهي دگرانديش را به آتش مي کشند و مانع رشد
و ترقي و نو آوري آنها مي شوند. مگر دانشجويان در 18 تير چه مي خواستند
جزء دمکراسي و نشر روزنامه ي خود و استفادۀ بهتر از استعدادها و
توانائي هاي مردم.
دانشجويان نه شعار براندازي دادند و نه قمه بدست بودند بلکه اسلحه ي
آنها قلم و شعار آنها روزنامه ي آنها بود. شما هيچگونه توجه اي به
خواست آنها نکرديد بلکه جيره خواران خود را سراغ گل هاي دانشگاهي
فرستاديد. شما تلاش کرديد با اين کار خود دانشجويان را به سوي اسلحه و
خشونت بکشانيد تا خود هدايت کشتي را بدست بگيريد و اعتراضات مسالمت
آميز آنها را در عمق دريا غرق کنيد. امروز نيز بعد از پنج سال از جريان
18 تير مسئولين امنيتي ايران بجاي اينکه به خواست دانشجويان گوش فرا
دهند و روزنامه ي آنها را اجازۀ نشر دهند آنها را با نامهاي رکيکي مثل
تروريسم، ياغي ها، نظم به هم زنان، عوامل خارجي، ضد انقلاب، ضد امام و
امت، محارب با خدا و ... ياد مي کنند. ولي فراموش نکنيد دانشجويان
امروز فرزندان جامعه ي امروز ايران هستند و هيچ فشاري آنها را به سوي
اسلحه و انفجار نخواهند کشاند بلکه آنها را در استفاده از قلم و منطق
مصمم تر خواهد کرد. تنها راه دولت، رهائي دانشجويان اسير در زندانها و
آزادي نشر روزنامه ي آنها مي باشد غير اينصورت ما 18 تيرهاي فراواني را
در پيش پاي خود خواهيم داشت.
پر رهرو باد راه دانشجويان آزادي طلب و حق جو
زير نويس ها:
1- آمار ادارۀ ثبت احوال ايران سالهاي 57 تا 67
2- آمار استخدامي وزارتخانه هاي ايران در سال 81- 80
3- گزارش بانک جهاني در سال 2002norberdi@hotmail.com