در قرن چهارده در مناطق آسياي ميانه ، آلتين اردو
(1) و مملوك مصر (2) زبان هاي مختلط منطقه اي ، برخي بربنياد زبان
تركمني و برخي ديگر براساس زبان قبچاقي بطور نهايي پديد آمد. همه اين
زبان هاي مختلط ، برخي به ميزان بسيار و برخي به ميزان كم تاثير و نفوذ
سنن ادبيات اويغوري را ،كه از قرن يازده _ از زمان پيدايش « قوتادغو
بيليگ » يوسف بالاساگون _ شكل گرفته بود، تجربه كردند. درمنطقه مصر با
دولت هايي كه قبچاق ها در قرن هاي سيزده و چهارده داشتند، يكي از اين
زبان ها به شكوفايي رسيد. آثار ادبي ، علمي ، نظامي و پزشكي دراين
منطقه به زباني كه ممكن بود آنرا قبچاقي _ اوغُزي ناميد، نوشته شدند.
اين زبان به ميزان بسيار كم تحت تاثير سنن ادبي
اويغور قرارگرفت. اهالي ترك زبان اين كشور ها عبارت از متنوع ترين
قبايل و طوايف بودند. اما انبوه اصلي را بخش مردم ترك زباني، كه اصلا
از استپ هاي جنوب روسيه بودند، تشكيل مي دادندكه در آن دوران وارد
تركيب آلتين اردو شده بودند. بخش بزرگ اين اهالي از قبايل تركمن بودند
كه برخي از آنها درتركيب ارتش هاي مختلف در دوران مختلف، و برخي ديگر
به عنوان برده به اين منطقه راه يافته بودند. بعدها بويژه پس از
استقرار اتحاد نظامي بين آلتين اردو و مملوك مصر ، مناسبات فرهنگي و
اقتصادي بين اين كشور ها به ميزان فوق العاده- اي تقويت يافت. اين
مناسبات به نوبه خود به رشد جمعيت قبچاق كمك كردند.جنگ ها و مخاصمات
بينابين بي پايان در منطقه عظيم آلتين اردو موجبات اين انتقال و
جابجايي را فراهم آوردند. به اين منطقه شمار زيادي شعرا، نويسندگان و
عالمان كوچ كردند.
نتيجه اينكه در قرن چهارده دراين منطقه كانون
فرهنگي نوين خلق هاي ترك زبان بوجود آمد. ادبيات در زبان قبچاقي _
اوغزي به رشد قابل ملاحطه اي رسيد. غزل هاي پراكنده اي كه به ما رسيده
اند، گواهي مي دهند به اينكه در ميان شعرايي كه دراين دوره در مصر اثر
ادبي خلق مي كرده اند، اصلا از آذربايجان كنوني نيز بوده اند.
پژوهشگران عرب خبر مي دهند،كه قبچاق ها تاثير نيرومندي را برهمه جوانب
زندگي اهالي بومي گذاشته بودند. اين تاثير در زمينه هنر و ادبيات نيز
ظاهر شده است. آنها نه بر زبان، بلكه بر ادبيات و بر اشكال آثار ادبي
نيز اثر گذاشته اند. تحت تاثير قبچاق ها، نويسندگان و شاعران عرب توجه
خاصي به توصيف و تمجيد زيبايي هاي پيكر انسان مبذول داشتند. در ادبيات
عرب و عرب زبان، شاعران و نويسندگان ترك زبان شيوه هاي نوين هنري نيز
پديد آوردند. پژوهشگران و ادبيات شناسان عرب براي فن و استاديِ شاعرانِ
ترك زبان ارزش زيادي قايل بودند.
درست در اين دوران، در دوره شكوفايي ادبيات ترك زبان، در مملوك مصر
شاعر سيف سرايي ، كه دراصل از شهر سراي پايتخت آلتين اردو است، «
گلستان » اثر مشهور شيخ سعدي شاعر ايراني را به زبان تركي ترجمه مي
كند. يگانه نسخه اين اثر كه به ما رسيده در هلند نگهداري مي شود و هم
چنين نسخه اي عكس گرفته شده از آن در سال 1954 ، توسط پروفسور فريدون
نفيس در تركيه انتشار يافت. اثر به نسخ زيباي مملوكي نگاشته شده است.
ترجمه آن آزاد است. برخي حكايات و ضمايم شاعرانه متن اصلي به طور دقيق
ترجمه شده و برخي ديگر در تلخيص فوق العا ده . ترجمه در سال 1391،
زماني كه شاعر_ مترجم 70 ساله بوده به پايان رسيده است.
سيف سرايي غالبا در نسخه خطي، اشعار اصلي خود را
كه خصال عبرت انگيز دارند، نشان مي دهد. زبان ترجمه بسيار بسيط و نزديك
به محاوره است، چه آن به طور نافع با زبانِ بسياري شاعرانِ زمان ديرتر،
تفاوت دارد. برخي عناصر از نظر زبان معاصر كه در زبانِ شاعر مشاهده مي
شود، منسوخ هستند و ظاهرا آن زمان كاملا منسوخ نشده بوده اند. شاعر از
عناصر عربي و فارسي سوء استفاده نمي كند. بسياري واژه ها در واريانت
هاي گوناگون آوا شناسي،كه حكايت از تنوع تركيب قبايل اهالي كشور است،
ديده مي شوند. در اين باره آن فاكتي كه عناصر قبچاقي، موازي با
برابرنهاد هاي اوغزي، متداول و مصطلح هستند، حاكي است. نسخه حفظ شده
غزل هاي پراكنده تني چند از شاعران ترك زبان آن دوران به ما رسيده است
. اين غزل ها با غزل هاي جوابيه يوسف سرايي به همراه هستند. اوزان و
قافيه هاي اين اشعار متنوع هستند. تا آنجا كه به زبان مربوط مي شود، به
طور طبيعي زبان غزليات است، كه به وزن عروض عربي _ فارسي نوشته شده و
غامض تر از قطعات منثور است.
اين امر حتي به ضمايم منظومه ها كه در حكايات
هستند ، نيز مربوط مي شود. علاوه بر پاسخ به غزل هاي معاصران، پنچ غزل،
دو مصراع و چهار رباعي درج شده كه به قلم خود شاعر سيف سرايي تعلق
دارد. در پايين سطور پراكنده اي از خصال عبرت انگيز از اين اثر را مي
آوريم . اين سطور وضع اين زبان مختلط مملوك مصر در اواخر قرن چهارده را
توصيف مي كند. اين قطعات از حكايات گوناگون « گلستان » سعدي در ترجمه
آزاد از سيف سرايي دست چين شده است. برخي از اين قطعات ترجمه دقيق تر
متن اصلي هستند و برخي ديگر كلي تر هستند: انديشه و محتواي اساسي برخي
اصيل اند و به شاعر سيف سرايي تعلق دارند. بلحاظ طولاني بودن اين قطعات
، مترجم گزينه اي كوتاه ازاين قطعات را در پايين مي آورد. ارقام پايان
قطعات نمايانگر صفحه چاپ تركي « گلستان » است .
_ اگر ياغسا بولوت دان آب _ ي حيوان ،
ياقين بيل ، تال آغچيندا يميش يوق ؛
يمان بيرله عمرني ضايع يتمه ،
قوري ني دين كيشي شكر يميش يوق ، (25)
_ ملول قيلميسار عارف ير كيشي كونگلون ،
ولي حسود دن بولور هميشه ملول . (30)
_ محبوب لر زلفي عقل آياغينين زنجيري داغي
زيرك قوشلارنين توزاغي دورور. (138)
حاجت تيلمه خسيس يردن ،
بوغداي طمع يتمه شوره يردن . (176)
_ آدمي نچوك دگييم من آنگا ،
صوراتي انسان ، ولين حيوان خصال ؛
_ جمله اسبابي ايچينده ايسته سنگ ،
_ كيم آنينگ كانيندان اوزگه يوق جلال . ( 189)
_ رنج چكمين گنج حاصل بلماس . (205)
_ آتا مهريندن اوستا جوري ياخشي . (281)
_ جور كوپ قيلمار قولغا ، اي حوجا ،
چونكيم اول حكمونگه دورور منقاد ،
تانگ بيله تانگ تفرج يتِكي سِن ،
حوجا زنجير ايچينده ، گل آزاد. ( 239- 294)
_ نه قدر كيم بِك لِر آشي تاتلي بولسا ، اي قوناق ،
يارلي _ يوقسوغا قورو يتمِگي آندان ياخشي راق . ( 346)
زير نويس :
1) آلتين اردو : ( زرين اردو) ؛ دولت فودالي در قرن 13- 15 در منطقه
آسياي ميانه و اروپاي شرقي . دردهه قرن 13 درنتيجه لشكركشي هاي مغول ها
_ تاتار ها به سركردگي باتي خان ( باتو خان) بوجود آمد. درمنابع خاوري
به آن دولت اولوس جوچي يا سين اردو و در تواريخ روسي زرين اردو ناميده
مي شود. مركز آلتين اردو در دوران باتي خان ( باتو خان ) پاولژه سفلي و
پايتخت آن سراي _ باتو ، نزديك شهر آسترخان كنوني بود . در دوران ازبك
خان پايتخت آن به سراي _ بركه ، مجاور شهر استالين گراد (سابق ) انتقال
يافت . [ فرهگ نامه شوروي . مترجم]
2) مماليك : ج . مملوك و به معني غلام است واين كلمه بيشتر در مورد
غلامان سفيد پوست بكار مي رود. سلاطين سلسله مماليك مصر از غلامان ترك
و يا چِركِِسي بودند كه ابتدا جزو قراولان مزدور « الملك الصالح ايوب »
بودند. اولين ايشان « شجره الدر » زوجه الملك الصالح بود..... ( فرهنگ
فارسي. دكتر محمد معين ).
rahimkakai@yahoo.de
|