مقاله

حاجي مراد گنبدي
نهادهاي مدني تركمنها در ايران وخارج
فرصت ها وچالشها
اين مقاله مي كوشد به يكي از مهمترين ابزارهاي جامعه تركمن ايران و خارج براي مطالبات حقوق خود بپردازد. بحث قدرت نهادهاي مدني در زمينه هاي سياسي و اجتماعي كشورها بركسي پوشيده نيست ولي تشكل هاي مدني تركمنها درايران و ساير كشورها در چه وضعيتي هستند؟ چه انتقاداتي برآنها وارد است؟ و اين تشكل ها چگونه مي توانند قدرت تأثيرگذاري خود را افزايش دهند؟ در اين مقاله ابتدا نظري مي افكنيم به فعاليتهاي تشكل هاي تركمني (مردمي و دانشجويي) در داخل ايران و نيز آسيب شناسي فرصتها و تهديدات اين تشكل ها در ايران و نيز تشكل هاي خارج از ايران و در پايان نيز پيشنهاداتي در جهت بهبود عملكرد اين تشكل ها ارائه خواهد شد.از انديشمندان تركمن و نيز اعضاي تشكل هاي تركمنها (مخصوصاتركمنهاي خارج از ايران) نيز انتظار مي رود كه نقاط ضعف و قوت مقاله را در قالب جوابيه به نگارنده ارائه دهند. اين مقاله مي كوشد تا باب جديدي را براي گفتگو و تعامل بيشتر بين اصحاب قلم و انديشه جامعه تركمن را در زمينه كارائيهاي نهادهاي مدني غيردولتي جامعه تركمنهاي ايراني الاصل باز كند:

نهادها وتشكل هاي مدني را بايد يكي از اركان مهم استقرار دموكراسي دركشورها دانست. اهميت اين نهادها در پيشبرد دموكراسي بويژه در كشورها با سيستم حكومتي بسته آشكارتر مي گردد چرا كه در اين كشورها تمام اركان دولت و فعاليتهاي اجتماعي در ابزارهاي قدرت خلاصه مي شود و نهادهاي مردمي ـ مدني براي جلوگيري از فساد درقدرت و نيز افشاگري آن نقش مهمي ايفا مي كنند.
در ايران نيز نهادهاي مدني سابقه چنداني ندارند و آغاز فعاليتهاي اين تشكل ها به دوره خيزش نافرجام مردمي در2خرداد 1376 بر مي گردد كه مردم احساس نمودند مي توانند تغييري در اركان بسته حكومتي ايجاد كنند وحس نمودند كه نسيم آزادي بالاخره درفضاي ايران هم طنين انداز خواهد شد (اميدي كه خيلي زود به يأس و نا اميدي تبديل شد) در اين برهه تاريخي بود كه بسياري از گروههاي اپوزيسيون و نيز مردمي كه چندان دلخوشيي نسبت به سيستم جاري حكومتي نداشتند، مردمي كه فعاليتشان تا مدتها سركوب مي شد،مردمي كه شهروند درجه دو محسوب مي شدند(درعين آنكه اكثريت جامعه را تشكيل مي دادند)،مردم ؛ اين اكثريت خاموش با درك نيازجامعه به فعاليتهاي غير دولتي انديشه تأسيس نهادهاي فعال مدني دركشور را در دل پروراندند و به اين انديشه خود نيز جامه عمل پوشاندند. نهادهاي مدني فعالي در اين دوره شكل گرفت كه نقش مهمي در شكل گيري يك جريان آوانگارد غير دولتي درتمام عرصه هاي اجتماعي ـ سياسي كشور داشته است.
نقش اين تشكل ها و تأثير آنها بر حاكماني كه تاكنون هرآنچه را كه مي خواستند انجام دهند بدون هيچ اغماضي به عمل در مي اوردند كتمان ناپذير است.نهادهايي چون "انجمن روزنامه نگاران ايران"، "كميته دفاع از زندانيان سياسي" و...نقش مهمي در شكل دهي فعاليتهاي مدني دركشور و افشاگري در همه زمينه هاي سياسي و اجتماعي داشته اند. تشكلهاي مدني در ايران را بايد به دو دسته تقسيم بندي نمود:

• نهادهاي مدني غير دولتي
• نهادها و تشكلهايي كه ظاهرا مردمي هستند ولي به حكومت وابسته هستند.

دولت جمهوري اسلامي با مشاهده تأثيرات فراوان نهادهاي غيردولتي درسطح جامعه ايران كوشيده است كه فعاليت آنها را تحت نظر بگيرد. درحال حاضر هر تشكلي براي فعاليت خود نياز به مجوز از نهادهاي مختلف حكومتي ايران دارد.

نهادهاي صادر كننده مجوز براي تشكّل ها درايران:
كميسيون ماده 10 احزاب
سازمان ملي جوانان
ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامي
فرمانداري ها و شهرداري ها

• كميسيون ماده 10 احزاب:
اين كميسيون وابسته به وزارت كشور است و مرجع تصميم گيرنده براي صدور مجوز براي احزاب و گروهها در داخل ايران مي باشد. اين كميسيون مهم ترين مرجع براي فعاليت حزبي است و در آن نمايندگاني از مجلس شوراي اسلامي، وزارت اطلاعات، وزارت كشور و... عضويت دارند و وظيفه بررسي صلاحيت براي فعاليت و تأسيس يك حزب در داخل ايران را برعهده دارند. اين كميسيون بسيار سخت مجوز مي دهد و معمولا متقاضيان را با دلايل واهي از ادامه كار باز مي دارد.
تاكنون هيچ يك از تشكل هاي تركمني نتوانسته اند از اين كميسيون مجوز فعاليت بگيرند چرا كه اين كميسيون و اعضاي آن اساسا با فعاليتهاي حزبي اقليتهاي زباني و ديني مخالف هستند. هرچند اعضاي شوراي مركزي جمعيت تركمنهاي مقيم تهران مجوز خود را از اين كميسيون مي دانند ولي صدور مجوز اين تشكل از سوي بخش اجتماعي وزارت كشور انجام گرفته است نه كميسيون ماده 10 احزاب.
تنها موردي كه تركمنهاي ايران براي گرفتن صدور مجوز تأسيس حزب درايران اقدام كردند مربوط به تلاش آنان براي تأسيس حزب"خانه اقوام ايران "بود كه بانيان آن افراد فعال سياسي ـ اجتماعي اقليتهاي ايراني بودند كه دراين بين از جامعه اعراب مي توان به عزيزي بني طرف، دربين تركها به مرادي، آزاد و نيز دكتر هيأت (كه از مشوقان تأسيس آن بودند)، دربين كردها دكتر صالح نيكبخت (وكيل اصلاح طلب كرد) توكلي (از جمعيت كردهاي مقيم تهران) و نيزدكتر ابراهيم يونسي (كه ازجمله مشوقان اين حزب بودند) اشاره نمود.
ازبين تركمنها نيز سه نفر از جامعه تركمن صحرا شامل عبدالرحمن ديه جي، محمد بردي توكلي و احمد كم از بانيان وامضاكنندگان اساسنامه اين حزب به عنوان اعضاي هيأت مؤسس بودند كه كميسيون ماده 10احزاب مخالفت قاطع وشديدي با اين حزب نمود وبراي فعاليت اين حزب مجوز صادر نكرد.

• سازمان ملي جوانان ايران:
اين سازمان كه هماهنگ كننده فعاليتهاي مدني جوانان در ايران است و مهمترين ارگان صدور مجوز براي تشكلهاي مدني غير دولتي جوانان مي باشد.
بالطبع اين تشكيلات به قوانين خاصي پايبند است كه اين قوانين دست و پاگير معمولا باعث گريز جوانان از فعاليتهاي مدني مي گردد. اين سازمان براي تشكيل نهادهاي غيردولتي جوانان ضوابط خاصي دارد كه اولين شرط آن نيز پرهيز از ورود اين تشكلها و كانونها به امور سياسي مي باشد! به اين معنا كه از تشكيل كانونها و تشكلهاي غير دولتي سياسي توسط جوانان ممانعت به عمل مي آيد. در استان گلستان نيز اكثريت جمعيتها وكانونهاي تركمن صحرا مجوز فعاليت خود را از اين سازمان اخذ كرده اند.
براي گرفتن مجوز فعاليت از اين سازمان ابتدا بروشوري حاوي اساسنامه پيشنهادي به درخواست كننده داده مي شود كه وي بايد اساسنامه تشكل خود را با بند بند اين اساسنامه مطابقت دهد و در همين اساسنامه پيشنهادي است كه بر جلوگيري از هرگونه فعاليت سياسي تأكيد شده است. شرط ديگر عبارت است از اينكه دربين اعضاي هيأت مؤسس (معمولا پنج نفر) حداقل دو تن از هيأت مؤسس بايد كمتر از 29 سال داشته باشند.پيداست كه با ضوابط موجود اين سازمان؛ جوانان از يك حق آشكار خود (ابراز نظر و عقيده در برابر مسائل سياسي) محروم مي شوند كه اين در تعارض با ذات وجودي تشكلهاي مدني مي باشد.
استان گلستان را بايد محل واقعي شكست سياستهاي دولتي در ورود به نهادهاي مدني دانست!  بارها درجرايد خوانده ايم كه استان گلستان از نظر تعداد تشكل هاي غير دولتي در رتبه نخست كشور قرار دارد. ولي آنچه كه در اين بين مهم است عملكرد خنثي اين تشكل هاي به اصطلاح غيردولتي است كه باعث شده است ادعاي غيردولتي بودن آنها زير سئوال برود. تشكلي كه از ابتدا حق اظهارنظر سياسي نداشته باشد، تشكلي كه حق ندارد اساسنامه اش را مطابق نظر هيأت مؤسس تدوين نمايد و تشكلي كه براي هرگونه فعاليت از ريزترين نوع تا درشت ترين آن بايد مجوز فعاليت از نهادهاي حكومتي مختلف دريافت نمايد چگونه مي تواند شائبه غيرحكومتي بودن را القاء نمايد؟
استان گلستان داراي نهادهاي جوانان فراواني است كه هيچگونه فعاليتي در سطح منطقه اي و كشوري ندارند و صرفا روي كاغذ داراي مجوز فعاليت هستند؛ بدليل آنكه مؤسسان آن با قوانين دست و پاگير سازمان ملي جوانان نمي توانند هيچ كاري انجام دهند و واقعا دست آنها از هر نظر بسته است. به نظر مي رسد كه تنها پُز و ژستِ تعداد تشكل هاي غيردولتي(؟) جوانان به مسئولين بي تخصص آن در سطح استان مي رسد! مسئولي كه معلوم نيست با اتكاء به چه تخصصي برمسند رياست سازمان ملي جوانان رسيده است! اولين مسئول سازمان ملي جوانان «عبدالله شاهيني» بوده است كه يك حجة الاسلام حكومتي مي باشد و معلوم نيست كه آيا ايشان كه هيچ تخصصي درارتباط با شناخت نيازهاي جوانان منطقه ندارند چگونه به اين پست رسيده اند! بعد از رفتن ايشان اوضاع بدتر هم شد! يكي از افراد خانواده مهيمني به مسئوليت اين سازمان رسيد كه نه از لحاظ سن و سال جوان است و نه بلحاظ تفكر و ايده هايش حس جواني از وي برون مي تراود! به اين ترتيب فكر مي كنم كه آخرين فرد خانواده مهيمني هم به پست و مقام رسيده باشد و چرخه اداري استان گلستان كامل شده باشد! و مهم ترين دليل وجودي پستهاي سازماني دولتي و شبه دولتي در استان نيز همين امر مي باشد!

• ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامي:
از ديگر نهادهاي تصميم گير درباره فعاليتهاي تشكل هاي غير دولتي در كشور واستان ادارات فرهنگ مي باشند كه براي فعاليتهاي ادبي، فرهنگي و هنري توسط تشكلهاي غيردولتي مجوز فعاليت مي دهند. تشكلهايي همانند "انجمن شعر وادب تركمني گنبد"، "آق قلا "، "انجمن ادبيات داستاني بندرتركمن"،"جمعيت فرهنگي ـ اجتماعي مختومقلي كلاله" و انجمنهاي نمايش شهرهاي گنبد ، بندرتركمن و...از جمله اين تشكلها هستند كه از اين ادارات مجوز فعاليت دارند.

• فرمانداري وشهرداري ها:
فرمانداري ها وشهرداري هاي استان نيز مي توانند بصورت جزئي تر مجوز فعاليت براي تشكل هاي غيردولتي صادر كنند.كه البته اين نهادها تاكنون بصورت فعال وارد اين حيطه نشده اند.

تشكلهاي مدني شاخص در تركمن صحرا:

كانون آق يول (آق قلا)
اين كانون از سازمان ملي جوانان استان مجوز فعاليت گرفته است و هيأت مؤسس آن را تني چند از جوانان فعال درعرصه اجتماعي شهر آق قلا تشكيل مي دهند كه تاكنون با برگزاري همايش ها و فعاليتهاي جنبي نقش خوبي در عرصه نشاط اجتماعي شهر آق قلا داشته اند. ارتباط دوسويه اعضاي اين تشكل با مردم شهر آق قلا مي تواند الگوي خوبي براي ساير تشكل ها باشد.

جمعيت انديشمندان صحرا (گنبد)
اين جمعيت كه دوسالي ازتأسيس آن مي گذرد توسط تعدادي از جوانان و ميانسالان فعال اجتماعي ـ سياسي گنبد پايه ريزي شد و هدف عمده و نانوشته آن نيز فعاليتهاي سياسي با گرايش روشنفكرانه بوده است. ولي بعد از جهت گيري هاي آشكار تعدادي از همين افراد در برهه هاي انتخاباتي و نيز استفاده نادرست از عنوان جمعيت براي حمايت از يك كانديداي خاص باروگرداني عناصر فعال اجتماعي تركمن صحرا روبه رو گرديد و هم اكنون فعاليت خاصي ندارد. علت عدم اقبال مردم به اين جمعيت را نيز بايد در آن دانست كه برخي از اعضاي هيأت مؤسس آن خود را بالاتر ازمردم مي دانستند وسعي مي كردند كه جور ديگري بينديشند و نقش آوانگارد را در جريانها بازي كنند. گويا اين تشكل براي مواقع انتخابات تشكيل شده است چرا كه در آن مقطع خاص شاهد فعاليت اعضاي اصلي و اثر گذار آن هستيم و سپس خبري از فعاليتهاي مصوب آنان بر مبناي اساسنامه نمي شود.

جمعيت پيام عدالت ايران اسلامي (بندر تركمن)
اين تشكل از تشكل هاي سنتي جناح راست در بندر تركمن مي باشد و مسئول آن نيز تحصيلاتي درحد ديپلم دارد و كارمند اداره فرهنگ بندر تركمن مي باشد. اين تشكل از حاميان سرسخت عناصر راست تركمن (كه ادامه دهنده خط جناح راست در منطقه هستند) همچون آنه كوسه غراوي و دكتر ايري بوده است. بطوري كه دكتر ايري نماينده كنوني بندر تركمن در پارلمان، انتخاب خود را به نوعي وامدار اين تشكل مي داند و از سوي ديگر بندرتركمني ها بارها شاهد درگيري هاي لفظي اعضاي اين تشكل با ولي پور نماينده سابق بندرتركمن در پارلمان بوده اند!

كانون صحرا (بندرتركمن)
اين تشكل نيز از سوي هواداران نازمحمد ولي پور نماينده دوره ششم پارلمان پايه ريزي شد و همانند جمعيت پيام عدالت تنها به موضعگيري در ايام انتخابات پرداخته است و هم اكنون فعاليت خاصي ندارد و اعضاي آن نيز همانند اعضاي ديگر تشكل غيردولتي بندرتركمن ( جمعيت پيام عدالت ايران اسلامي) تنها دراعضاي شوراي مركزي آن خلاصه شده است!

دائرة المعارف تركمن(گرگان)
اين تشكل نيز از نهادهاي مدني ـ پژوهشي تركمنهاي ايران است كه به تازگي شروع به فعاليت نموده است و مؤسس و باني آن نيز از چهره هاي فرهنگي استان مي باشد و از مؤسس آن اين اميد و انتظار مي رود بدون هيچ گونه چشمداشت تبليغي از فعاليت اين نهاد در چارچوب اساسنامه فعاليت دايرة المعارف را پيش ببرند. قبلا درباره اين دائرة المعارف مفصلا بحث گرديد.

جمعيت فرهنگي ـ اجتماعي مختومقلي فراغي (كلاله):
جمعيت فرهنگي ـ اجتماعي كلاله از تشكلهاي تقريبا نوپاست كه دو سالي از فعاليت آن مي گذرد و در همين دو سال نيز كارهاي ارزشمندي درحد توان خود انجام داده است و مي تواند الگوي خوبي براي فعاليت ساير تشكلهاي غيردولتي تركمن صحرا باشد.از نقاط قوت اين تشكل مي توان به اين نكات اشاره نمود:
1. تخصصي است و تنها درحيطه اساسنامه خود فعاليت مي كند.
2. قائم به فرد نيست بلكه قائل به جمع است.
3. هيأت مؤسس آن درحيطه فعاليت تشكل تخصص و توانايي دارند.
4. منابع مالي اين تشكل حداقل براي اعضاي آن تعريف شده است.
5. جلب اعتماد اصحاب قلم وارباب نظر وانديشمندان تركمن.
6. وجه غير دولتي آن كه براي تركمنها بسيار مهم است. (اين تشكل بجز در اخذ برخي از مجوزها و اعتبارات هيچ ارتباطي با حاكميت ندارد و سر فصل فعاليتهاي آن توسط اعضاي آن تعريف مي شود و تابع نظرات حاكميت و نيز اداره ارشاد استان نيست بلكه خود پيشنهاد دهنده فعاليتهاي جمعيت است كه در صورت عدم ممانعت حاكميت برنامه هايش را اجرا مي كند).

تشكل مدني تركمنها در خارج از تركمن صحرا:

جمعيت تركمنهاي مقيم تهران:
اين تشكل تاكنون كه دو سال از شروع به كار آن گذشته است فعاليت چنداني نداشته است. برگزاري برنامه هاي "ديدار خانواده هاي تركمن تهراني" از مهمترين برنامه هاي آن بوده است كه تا كنون 9 بار اين گردهمايي انجام گرفته است. برگزاري مراسم نكوداشت مختومقلي فراغي در 26مرداد ماه اولين همايش بزرگ اين تشكل بوده است كه نويد فعاليتهاي اجتماعي بيشتري را از سوي اين تشكل مي دهد. برگزاري اولين دوره انتخابات هيأت مديره اين تشكل در 4 مرداد ماه از برنامه هاي آتي اين تشكل مدني ميباشد كه از هرگونه ورود به حيطه هاي سياسي پرهيز مي كند.
به غير ازتهران درهيچ يك ازشهرهاي ايران تركمنها تشكل مردمي ديگري ندارند درحالي كه دربرخي شهرها (مانند چابهار و زاهدان) تعداد تركمن ها قابل توجه است.
تشكل ديگري كه تعدادي ازتركمنها نيز ازجمله بانيان آن بودند "جمعيت دانشجويان اهل سنت دانشگاههاي تهران" بوده است كه در هيأت مؤسس آن نام چندتن از دانشجويان تركمن رشته فقه حنفي كارشناسي فقه دانشگاه مذاهب اسلامي تهران در كنار دانشجويان كرد، ترك، بلوچ ،هرمزگاني وخراساني به چشم مي خورد.اين تشكل قبل از شروع فعاليت به انحاء مختلف و از مجاري متفاوت حكومتي و دانشگاهي تحت فشار قرار گرفت و عملا از دور فعاليتها خارج گرديد.

تشكلهاي دانشجويي:
تشكل هاي دانشجويان تركمن درايران ازديگر نهادهاي مردمي و غير دولتي تأثيرگذار در ايران هستند كه نقش غيرقابل انكاري بصورت غيرمحسوس درجامعه دارند.اين تشكل ها باعث تمرين دموكراسي و نيز تمرين فعاليتهاي اجتماعي بين دانشجويان مي شوند كه نقش مهمي در آينده سياسي و فرهنگي تركمنها دارد.
دانشجويان تركمن نماينده گان فرهنگي و سفيران علمي تركمنها در بين ساير اقشار هستند و اين سفيران غير دولتي آنگاه كه به تأسيس تشكل هاي غير دولتي همت مي گمارند اهميت دو چندان مي يابند. هم اكنون تشكل هاي چندي دربين دانشجويان تركمن فعال هستند كه اكثريت آنان كانونهاي تفريحي دانشجويان تركمن هستند و چندي از تشكل ها نيز كه با اساسنامه و مرامنامه پابه عرصه گذاشته بودند منحل شده اند يا اينكه در حال حاضر فعاليتي ندارند. نگاهي گذرا به اين تشكل ها مي تواند سمت و سوي فكري دانشجويان تركمن شاغل به تحصيل دردانشگاهها را بيشتر نمايان كند:

كانونهاي دانشگاهي دانشگاه آزاد گرگان:
اين كانونها ازجمله فعالترين كانونهاي دانشگاهي درسطح تركمن صحرا و عمده ترين آنها هستند كه بيشتر درقالب فعاليتهاي نمايشگاهي در درون دانشگاه آزاد و چاپ نشريه دانشجويي به فعاليت مشغولند.

كانون داغلار:
اين كانون كه هدف عمده اش پرنمودن اوقات فراغت دانشجويان تركمن ساكن در تهران است توسط دانشجويان دانشگاه نخبه پرور شريف تهران ايجاد شده است و تا سالها نيز اولين و معروفترين كانون دانشجويي بوده است كه فعاليتهاي تفريحي دانشجويان را جهت دهي مي كرده است. ولي فعاليت اين كانون تنها دربرگزاري اردوي دانشجويي خلاصه مي شده است و غير ازآن فعاليت ديگري نداشته است.

كانون آق يول:
اين كانون باهدف گسترش فعاليتهاي تفريحي دانشجويان تركمن (بويژه كوهنوردي و گشتهاي يكروزه ) در دانشگاه تهران آغاز به كار كرده است كه در واقع دومين كانون تفريحي دانشجويان بعد از كانون داغلار در دانشگاه صنعتي شريف مي باشد، تشكيل اين كانون را بايد در راستاي فعاليتهاي موازي با كانون داغلار ارزيابي نمود.به اين صورت كه دانشجويان دانشگاه تهران باالگوبرداري ازفعاليتهاي دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف كوشيدند ضمن رقابت باآن دانشگاه سعي درجذب مخاطبان آن كانون به سوي كانون خود داشته باشند.اردوي خالد نبي ومختومقلي فراغي،اردوي تفريحي به جنگلهاي استان واردوي زيارتگاه دانشمند آتا ازفعاليتهاي اين گروه است ونيزاعضاي اين كانون درانتشار نشريه صبح صحرا(فعالترين نشريه دانشجويان تركمن به لحاظ كمّي) نقش بارزي دارند.

صندوق اعتبار دانشجويان و دانش آموختگان (ياوار):
اين تشكل را بايد نمونه و الگوي تشكلهاي غيردولتي دانشجويان دانست كه ابتدا فعاليت آن بسيار مفيد و مثمر ثمر بوده است و سرنوشت اين تشكل مي تواند الگوي مناسبي براي ساير تشكلهايي باشد كه مي خواهند فعاليت خودرا گسترش دهند.به واقع اين تشكل تاوقتي كه صرفا به مسائل وعلايق واقعي بانيان آن (كه همگي نيت خير داشتند)مي پرداخت دركار خود موفق بوده است وآنگاه كه دردام اداري بازي ونيز مسايلي همچون انتخابات شوراي مركزي و... درگير شد وهيأت مؤسس اداره آنرا به افراد جديد سپردند از درون ضربه خورد و در واقع اين از آسيبهايي وارده بر تشكلهاي نوپاي جوانان تركمن است كه با يك انتخابات از هم مي گسلند و ديگر فعاليتهاي اوليه خود را نمي توانند دوام و قوام بخشند. معمولا درتركمن صحرا رسم برآنست كه هيأت مؤسسان وقتي تشكلي را سامان مي دهند همه امور قائم به فرد و گروه است بطوري كه با رفتن آن دسته و گروه عملا فعاليتها دچار ركود و بي ساماني مي گردد.
صندوق اعتبار ياوار نخستين بار باتلاش چند تن از دانشجويان درجهت فعاليتهاي اقتصادي ونيز اعطاي وام هاي قرض الحسنه بين دانشجويان ودانش آموختگان تركمن درشهر گنبد ايجاد گرديد وسپس به ساير شهرها تعميم وگسترش يافت واقداماتي ازجمله مشاركت مالي درانتشار اولين تقويم تركمني ازجمله فعاليتهاي خوب اين تشكل است.

يك تجربه:
نظير اتفاقي كه براي صندوق ياوار رخ داد (ركود فعاليتها يا بنوعي دورشدن از بازدهي مطلوب) براي "مجمع فرهنگي اجتماعي دانشجويان تركمن دانشگاههاي تهران" نيز به وقوع پيوست. اين تشكل كه توسط تعدادي از اقشار نخبه و با سطح بالاي علمي جامعه تركمن در ايران تأسيس گرديد هنوز يك سالي از آغاز فعاليتش نگذشته بود كه از درون منحل شد. "مجمع دانشجويان و دانش آموختگان تركمن دانشگاههاي تهران"در آغاز با اهداف بسيار وسيعي پا به عرصه گذاشت و طيف كاري اين گروه را مي توان در فعاليتهاي فرهنگي، هنري، ورزشي، اجتماعي و اردويي دسته بندي كرد.
اعضاي هيأت مؤسس اين تشكل شامل افرادي چون ابراهيم كلته (دانشجوي دكترا)، جليل بدراقي (دانش آموخته كارشناسي ارشد فيزيك)، محمدبردي توكلي (دانشجوي كارشناسي ارشد علوم دامي)، حليم بردي گوكلان (دانشجوي كارشناسي حسابداري)، نازمحمد اونق (دانشجوي كارشناسي علوم اجتماعي)، منصورمرادي (دانش آموخته كارشناسي ارشد)، نورالله مرادي (دانشجوي كارشناسي ارشد تاريخ) و تعدادي ديگر از فعالين جنبش دانشجويي بودند كه اكثراً هم اكنون فارغ التحصيل شده اند يا درمقاطع بالاتر به تحصيل مشغولند و با تجربه تشكيل اين جمعيت اكثرا هم اكنون نيز داراي انديشه هاي خاص خود هستند.
با نگاهي به اساسنامه اين مجمع آنچه كه به چشم مي آيد مشخص نبودن هدف اين تشكل ازآغاز فعاليت ونيز مغشوش بودن اساسنامه آن مي باشد كه باعث انحلال غير رسمي آن گرديد.به عنوان مثال گستره فعاليتهاي تعريف شده دراساسنامه اين جمعيت آنقدر وسيع است كه توان انجام آن شايد از حد دولت نيز بالاتر باشد چه برسد به يك تشكل مدني غير دولتي دانشجويي!:

اهداف و وظايف جمعيت(مطابق اساسنامه آن):
• سامان بخشيدن به خواسته ها وتلاش هاي خود انگيخته فرهنگي وهنري دانشجويي
• ارتقاء سطح همكاري جمعي وگسترش وتعميق فرهنگ مشاركت دردانشگاهها
• تقويت فعاليتهاي فرهنگي وهنري دانشجويان دانشگاهها
• برگزاري مراسم و همايش هاي فرهنگي واجتماعي
• اشاعه فرهنگ نفي معضلات اجتماعي همانند اعتياد و...
• تحكيم وتقويت وحدت وتعاون اسلامي وايجاد هماهنگي بين نيروها
• نيل به استقلال وشكوفايي علمي وفرهنگي ازطريق:الف ـ حفظ،احياء،ترويج ومعرفي آثار علمي وفرهنگي ب ـ تقويت وبسط روح تفكر وتحقيق وپيشبرد دانش بشري براساس ارزش هاي والاي انساني
• برقراري رابطه فعال باافراد ومجامع علمي وفرهنگي درسطح كشور به ويژه دربخش دانشگاهي
• تبادل اطلاعات واخبار مربوط به حوادث وجريان هاي علمي وفرهنگي واجتماعي
• تحقق عملي شعار((دانشگاه درخدمت جامعه))ازطريق:الف ـ تجزيه و تحليل وبررسي معضلات ومشكلات مورد ابتلاي جامعه ب ـ ارائه خدمات پژوهشي ، تخصصي ومشورتي موردنيازجامعه
• اعتقاد به حمايت از مستضعفان جهان و مبارزه با مستكبرين!
• اعتقاد به ضرورت وحدت وانسجام نيروهاي متعهد ومؤمن ومعتقد به ارزش ها ومعيارهاي اسلام ناب محمدي!
• اعتقاد به مقابله با مظاهر باطل در همه ابعاد و اَشكال آن [!]
اين آشفتگي وپريشاني دراساسنامه دامنگير اركان تشكيل دهنده مجمع نيز شده است.اركان اين مجمع عبارتند از:
الف)مجمع عمومي  ب) شوراي مركزي  ج)شوراي نمايندگان  د)حوزه دانشگاهي  ه)هيأت مؤسس
معمولا عموم تشكلها و جمعيت هاي فعال (درايران) داراي دو ركن هستند؛ مجمع عمومي و شوراي مركزي. حال چگونه است كه اين مجمع چندين ركن ديگر به آن اضافه نموده است و تنها باعث تداخل امور شده است؟ ضمن اينكه آوردن هيأت مؤسس در اركان جمعيت معمولا غير مرسوم است. مجمع دانشجويان ودانش آموختگان تركمن دانشگاههاي تهران تنها در نخستين نشست همگاني خود حدود 150 نفر از دانشجويان تركمن را به عنوان عضو ثابت و رسمي پذيرفته بود كه اين آمار در تاريخ فعاليتهاي دانشجويان تركمن بي سابقه است. ولي افسوس كه مجمعي با اين وسعت فرجامي جز شكست نداشته است
اين جمعيت كه درسال 1379در دانشگاه شهيد بهشتي بنيان گذاشته شد اولين دوره انتخابات رسمي شوراي مركزي را در تاريخ 15آذر 1380 انجام داد و بعد از آن نيز بين اعضاي شوراي مركزي چند جلسه برگزار شد و سپس اين دانشجويان بايك مشكل آيين نامه اي روبه رو شدند كه ازجانب مسئولان دانشگاه شهيد بهشتي (كه قريب يكصد دانشجوي تركمن دارد [يا داشت]) تحميل گرديد و آن اين بود كه مسئولان دانشگاه به اعضاي شوراي مركزي گفته بودند كه اين تشكل صرفا مي تواند دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي راتحت پوشش بگيرد وبراي گسترش فعاليتها درساير دانشگاهها بايد ازكميسيون ماده 10 احزاب مجوز دريافت كند.پيداست كه آن كميسيون نيز به تشكلي قومي(آنهم براي قوم تركمن) مجوز فعاليت ندهد.
در صورت صدور مجوز از سوي كميسيون ماده 10 احزاب وزارت كشور براي فعاليت اين جمعيت، اين مجمع نيز همانند دفتر تحكيم وحدت مي توانست در سطح دانشگاههاي كشور فعاليت نمايد. دليل ديگر انحلال غير رسمي اين جمعيت را بايد در انحصارطلبي تعدادي از دانشجويان تركمن ذكر كرد كه باعث دامن زدن به اختلاف بين دانشگاهها گرديد بصورتي كه در اين انتخابات اعضاي دانشجوي دانشگاه شهيد بهشتي ازدادن رأي به كانديداهاي دانشگاه تهران امتناع ورزيدند و نماينده اين دانشگاه در انتخابات رأي لازم را نياورد و بهمين دليل دانشجويان بزرگترين دانشگاه ايران (دانشگاه تهران) با اين تشكل قهر كردند كه نتيجه اش نيز عدم كارايي لازم در جمعيت بود. جالب است كه دراين انتخابات سه نماينده دانشگاه شهيد بهشتي، دو نماينده دانشگاه تربيت مدرس، يك نماينده دانشگاه الزهراء يك نماينده دانشگاه تربيت معلم تهران‌ (واحد كرج) و يك نماينده دانشگاه ميراث فرهنگي رأي بياورند و از دانشگاه تهران هيچ نماينده اي در اين تشكل حضور نداشته باشد!
حكايت اختلافات در بين تشكلهاي دانشجويان تركمن شايد پيشينه اي درازتر داشته باشد. ازهمان روزها و سالهايي كه تعدادي ازدانشجويان تركمن همه ساله در ارديبهشت ماه يادواره مختومقلي فراغي شاعر نام آشناي تركمن را برگزار مي نمودند. اگر اشتباه نكنم از سالهاي اوليه دهه 70 شمسي اين يادواره توسط جمعي از دانشجويان دانشگاه تهران باشكوه خاص برگزار ميشد و اختلاف از زماني پيش آمد كه اين دانشجويان دو دسته شدند: گروهي شامل دانشجويان گروه پزشكي كه مي خواستند مراسم را با مديريت خود برگزار كنند و گروهي كه شامل دانشجويان و فارغ التحصيلان بودند و مي خواستند به روال همه ساله اين مراسم را برگزار كنند. در واقع ساليان آخر دهه هفتاد بود كه اين دو دستگي مي رفت تا اين مراسم برگزار نشود. مراسمي كه تنها دلخوشي خيل عظيم دانشجويان تركمن در تهران و خانواده هاي تركمن ساكن تهران بود. به هرحال مراسم باشكوه كمتري برگزار شد ولي اين اتفاق باعث بروز دو دستگي هايي بين تركمنهاي دانشجوي دانشگاههاي تهران شدكه هنوز هم بين دانشجويان وجود دارد. با مروري بر فعاليتهاي دانشجويان تركمن در تهران و حومه (كرج ) ميتوان گفت كه اين دانشجويان كارهاي قابل ذكري كرده اند. برگزاري سمينارهاي گوناگون توسط دانشجويان دانشگاههاي تهران،شهيد بهشتي،تربيت معلم كرج وعلامه طباطبايي كار اندكي نيست كه بتوان به سادگي ازكنار آن گذشت.ولي مشكل عمده اين سمينارها نداشتن كيفيت لازم سمينار وميتينگ خوب وعلمي مي باشد.
شايد دانشجويان تركمن سمينار پژوهشي زمستان سال 1379 گروه انسانشناسي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران را خوب بيادشان مانده باشد. اين سمينار را ميتوان به درستي تنها سمينار مهم دانشجويان تركمن دانست كه شرايط يك سمينار خوب و علمي را دارا بوده است. اكثريت مقالات رسيده به اين سمينار را اساتيد به نام دانشگاههاي كشور و نيز دانشجويان پژوهشگر تركمن ارائه داده بودند و حوزه كاري سمينار نيز همه جنبه هاي زندگي قوم تركمن را شامل مي شد (البته بجز يك حوزه: سياست را بايد جزء حوزه ممنوعه فعاليتهاي سمينارهاي تركمنها دانست!!) و اكثر مقالات نيز بطور كاملا علمي و با ديد پژوهشي نگاشته شده و ارائه شده بودند.
ولي به غير از اين سمينار ساير سمينارها ياسمينار بزرگداشت مختومفلي فراغي بوده است كه در آن برنامه هايي همچون اجراي موسيقي تركمني، ذكر خنجر و سخنراني هاي تكراري پيرامون شخصيت مختومقلي فراغي جزء لاينفك اين گونه سمينارها به شمار مي آيند. يا برنامه هايي ديگر كه سنخيت چنداني با فعاليتهاي دانشجويي نداشته است.
يكبار نيز دانشجويان دانشگاه سيستان و بلوچستان تصميم به برپايي همايشي علمي درباره زبان و فرهنگ قوم تركمن گرفتند كه عوامل اجرايي آن نيز از دانشجويان برجسته تركمن بودند كه در همان دانشگاه به تحصيل اشتغال داشتند و درحيطه كاري خود داراي دانش لازم بودند ولي مشكل در اينجا بود كه بلوچستان در دورترين نقطه ممكن به تهران (محل اصلي تجمع دانشجويان تركمن) و نيز تركمن صحرا (محل اصلي پژوهشگران و نويسندگان تركمن) واقع شده است و به همين دليل متأسفانه بسياري از افرادي كه تمايل زيادي به حضور در اين همايش داشتند (حتي كساني كه مقاله ارائه داده بودند) قيد سفر را زدند و همايش خود به خود ملغي اعلام گرديد.

مشكلات عمده دانشجويان در برگزاري همايشها و فعاليتهارا مي توان در موارد زير برشمرد:
1. عدم برخورداري اعضاي همايش از تخصصهاي لازم
2. مشكل مالي (كه هميشه گريبانگير دانشجويان در برگزاري همايش ها بوده است)
3. اختلافات داخلي بين دانشجويان
4. عدم قبول دعوت دانشجويان توسط تعدادي از متخصصين مربوط و عدم باور حركتهاي دانشجويي توسط برخي از اين متخصصين [به هردليلي]
5. سنگ اندازي هاي مسئولان دانشگاهها واعمال سليقه هاي آنان
6. دوري از تركمن صحرا (براي دانشگاههايي كه خارج از منطقه تركمن صحرا و استان گلستان قرار دارند)

آسيب شناسي تشكل هاي غيردولتي تركمنها درايران:

تشكل هاي غير دولتي تركمنها درتركمن صحرا چندان كه بايد مورد اقبال جامعه قرار نمي گيرند و فعاليتهاي آنان با توجه به مهم بودن ابزار اين نهادها چندان قابل قبول نيست از مهم ترين علل آن مي توان به موارد زير اشاره نمود:
• قائم به فرد بودن
• تخصصي نبودن
• كمبود منابع مالي
• تكيه بيش ازحد به اعتبارات دولتي
• احتياط بيش ازحد اين تشكل ها دربرخورد با مسائل
• عدم تجربه كافي در راه اندازي تشكلها
• موضع گيري اعضاي مؤثر اين تشكل ها به نفع يا برعليه يك جريان
يا يك فرد درايام انتخابات كه همانند سمي مهلك در انجام فعاليتهاي آنان بوده است بطوريكه بسياري از فعالين منطقه ديد بدي نسبت به فعاليت اين تشكل ها پيدا كرده اند و اعتقاد دارند كه اين تشكلها صرفا براي حمايت از يك فرد خاص درايام انتخابات پايه ريزي شده اند!
• عدم استفاده از توان همه اعضاي اين تشكل ها
در جهت پيشبرد برنامه هاي مدني تشكل ها و كانونهاي مردمي در تركمن صحرا
و : وابستگي به عرصه هاي قدرت

آسيب شناسي نهادها و تشكلهاي مدني تركمنهاي خارج:

پيش از ورود به اين بحث ابتدا بايد درباره لزوم تأسيس چنين نهادهايي در بين تركمنهاي خارج از ايران پرداخت. اول بايد گفت كه اين تشكل ها يك نقطه قوت بسيار مهم (نسبت به تشكلهاي مشابه درتركمن صحرا) دارند كه همان آزادي عمل آنها در برخورد با مسائل مي باشد و بدين صورت اين تشكل ها براي گسترش فعاليتهاي خود با محدوديت و خط قرمزي مواجه نيستند. اما چه ضرورتي براي شكل گيري نهادهاي مدني بين تراكمه خارج از ايران وجود دارد؟ بايد در اين باره گفت با توجه به اينكه تركمنهاي خارج ايران به نسبت ساير اقليتهاي ساكن در كشورهاي اروپايي و آمريكا جمعيت قابل ملاحظه اي را تشكيل نمي دهند هميشه در معرض فراموشي آداب و سنن كهن و اصيل فرهنگي خود هستند و اين خطر در بين تركمنهاي مهاجر در اروپا و آمريكا بسيار بيشتر است. (نمونه تركمنهاي استاوروپل را نبايد فراموش كرد كه باقطع هرگونه ارتباط خود با موطن كهن خود ديگر تنها اسمي از تركمن را باخود دارند در حالي كه بسياري از آداب و سنن خود را فراموش كرده اند.) و چه زيبا گفته است مولاناي رومي كه :
                   هركسي كو دور ماند از اصل خويش                      باز جويد روزگار وصل خويش
حكايت غريبي ست كه عده اي از انديشمندان ونخبه ترين افراد جامعه تركمن صحرا به دلايل مختلف از موطن خود جدا مانده اند و حق دسترسي به يبديهي ترين اصول اوليه حقوق بشر (حق زندگي در موطن خود) را ندارند ولي نقطه اميدواري نيز در آنجاست كه تركمنهاي ايران هر كجا كه باشند هنوز هم به وطن خود عشق مي ورزند ، شيفته زادگاه خود هستند، و هر آنچه كه براي آنان بوي وطن داشته باشد عزيز است و دوست داشتني. اين بزرگترين جاي اميدواري در بين تركمنهاي خارج است. چه آنها كه سياسي بودند و مجبور به ترك وطن شدند. چه آنها كه در انديشه زندگي بهتر و ذره اي احترام و آزادي از مام ميهن جدا گشتند و چه آنها كه بدلايل اقتصادي از اين كشور رفتند. همه اميد آن دارند كه روزي به وطن برگردند و براي فرا رسيدن اين روز بيتابي ولحظه شماري ميكنند.
همانطور كه گفته شد نقطه قوت تركمنهاي خارج از ايران همين است كه اكثريت جامعه تركمنهاي خارج را افرادي داراي ايده و آرمان تشكيل مي دهند كه هر كدام بخاطر انديشه و اعتقاد خود مجبور به مهاجرت شدند. يعني بدون هدف كشور را ترك نكردند. ولي نسل هاي بعدي چه؟ آيا آنها كه نسل دوم و سوم تركمن خارج از ايران به شمار مي روند و هيچ گونه ارتباط فرهنگي با ميهن آباء و اجدادي خود نداشته اند در معرض تهديد نيستند؟ آيا آنها نبايست به انحاء مختلف با داشته هاي فرهنگي، زباني و آداب و رسوم خود آشنا شوند؟ نسل هاي دوم و سوم تركمن درخارج از كشور اگر از فرهنگ خود جدا شوند ديگر شايد تا 10 – 20 سال ديگر نامي ازتركمنهاي خارج از كشور نباشد و همان بلايي كه در طول تاريخ باعث حل شدن تركمنها در فرهنگهاي گوناگون بوده است بر سر تركمنهاي اروپا و آمريكا نيز بيايد.
لزوم تشكيل نهادهاي مدني تركمنها درخارج از ايران نيز از همين نياز ناشي مي شود كه عموم مادران و پدران تركمن بخوبي اين نياز را حس مي كنند. نخستين شرط براي تشكيل اينگونه تشكل ها در درجه اول بايد اعتماد سازي بين جامعه كوچك تركمنهاي اروپا باشد كه از همه چيز مهم تر است. و سپس بايد نيازهاي جامعه تركمن درخارج را شناخت. اعتقاد دارم كه نياز تركمنهاي خارج تنها سياسي نيست. تشكيل احزاب سياسي و نيز تشكلهاي سياسي در بين تركمنهاي خارج يك نياز حياتي است ولي همه نياز آنان دراين امر خلاصه نمي شود بلكه اكنون شايد كار فرهنگي بمراتب تأثير بيشتري بين تركمنهاي خارج و انگيزه آنان براي همدلي باشد.
تأكيد بيش ازحد به وجهه سياسي باعث شده است كه تشكل هاي تركمني در خارج از ايران در مواقع بسياري با عدم نتيجه گيري لازم مواجه شوند و ما تاكنون شاهد يك نهاد، حزب يا جمعيت آكتيو و قابل ذكر بين تركمنهاي خارج نباشيم. راه اندازي تشكل هاي تركمنهاي خارج با موضوعات فرهنگي و اجتماعي بنظر ضروري تر مي رسد چرا كه در عرصه سياست تفاوت نظرات و آراء باعث مي شود كه هر كس داراي انديشه سياسي ويژه خود باشد كه بالطبع نبايستي لزوما اين انديشه هاي سياسي همانند هم باشند و ضمن آنكه اين انديشه ها نبايستي باعث اختلاف بين تركمنهاي خارج ايران بشود ولي متأسفانه ما اكنون شاهد اختلافاتي هستيم كه ناشي از اين اختلاف سلايق و آراء مي باشد.

علت ناموفق بودن تشكلهاي تركمنها درخارج از ايران چيست؟
آيا آنها نيز از درد تشكل هاي غيردولتي تركمنهاي ايران مي نالند يا اينكه مشكلات آنها از نوع ديگري است؟ در ريشه يابي علل عدم توفيق اين تشكل ها بايد گفت كه اين تشكل ها ضمن آنكه شايد در برخي زمينه ها مشكلاتي مشابه با تشكلهاي همنوع در تركمن صحرا داشته باشند ولي خود داراي مشكلات ديگري نيز هستند كه از جمله مهمترين آنها مي توان به مواردي چند اشاره كرد كه عبارتند از:
1. نداشتن هرگونه ارتباط با تركمنهاي داخل: همانطور كه گفته شد اكثريت قريب به اتفاق تركمنهاي خارج از ايران در يك انديشه نقطه مشترك دارند و آن همان اميد به بازگشت به ميهن در ساليان آتي است. ولي چرا اين تشكل ها با تركمنهاي داخل كشور هيچ ارتباطي ندارند؟ نداشتن تعامل مستقيم (و غير مستقيم) باتركمنهاي ايران باعث شده است كه آنها از وضعيت روشنفكران و طبقه عامّه مردم در ايران آگاهيي نداشته باشند و به همان ميزان تركمنهاي ايران نيز با پديده اي به نام تركمنهاي خارج كشور آشنا نباشند. ارتباط لزوما نبايستي تنها در ارتباطات سياسي خلاصه شود بلكه مي تواند گستره يي همچون هنر، ادبيات، فرهنگ و اجتماع را نيز در بر بگيرد. هم اكنون بسياري از تشكل هاي مهاجران در كشورهاي اروپايي با نخبگان سرزمين مادري در ارتباط مستقيم هستند و به عنوان مثال وقتي كه يك نويسنده يا يك تئوريسين يا هنرمند در كشور مادريشان داراي انديشه و تفكر خاص باشد با دعوت از وي از تجربيات آنان در سطوح تخصصي در قالب سخنراني، نشست و جلسه پرسش و پاسخ بهره مي گيرند. چرا تركمنهاي مقيم خارج چنين زمينه اي را براي تركمنهاي داخل ايران فراهم نكنند؟به عنوان مثال وقتي كه يك نويسنده يا پژوهشگر اجتماعي با سطح بالاي علمي بين جامعه تركمن صحرا وجود دارد چرا تشكل هاي تركمنهاي خارج ايران نبايستي از ايشان دعوت كنند تا تجربيات خود را در زمينه كاريشان به آنها منتقل نمايند؟ يا همينطور به عنوان مثال آيا آنها توان دعوت از يك هنرمند (به عنوان مثال هنرمند موسيقي) را ندارند؟
حداقل حسن اين كار مي تواند جمع شدن تركمنهاي خارج بدور هم و تازه كردن ديدارها به بهانه هاي كوچك و گوناگون باشد كه نقش مهمي در همدلي بين تركمنهاي مقيم خارج مي تواند داشته باشد. ضمن آنكه ارتباط نداشتن با تركمنهاي ايران باعث عدم تأثيرگذاري افكار و آراي آنان در داخل ايران مي شود. اين نهادها در صورت ارتباط دوسويه با تركمنهاي ايران و تبادل تجريبات يكديگر مي توانند نقش مهمي را در شكل دهي فعاليتهاي اجتماعي ـ سياسي تركمن صحرا داشته باشند ضمن آنكه باعث تأثيرپذيري تركمنهاي ايران نيز خواهند شد. امري كه ما هم اكنون شاهد آن نيستيم.
در زماني كه تركمنهاي ايران و خارج از ايران هيچ گونه كانال ارتباطي ندارند و نيز در زماني كه تركمنهاي خارج همانند ايرانيان مقيم آمريكا داراي كانالهاي تلويزيوني و....براي رساندن حرف خود به مخاطب تركمن ايراني نيستند اين تشكل هاي مدني تركمنها خارج هستند كه مي توانند نقش چشمگيري در اين زمينه ايفا نمايند. امري كه تابحال مورد غفلت واقع شده است.
2. تأكيد بيش ازحد به سياست و كمرنگ شدن وجوه اجتماعي، فرهنگي بالايي كه اين تشكل ها مي توانند داشته باشند: اين فاكتور نيز از مشكلات تركمنهاي خارج از كشور است كه بسياري از آنان فعاليت تشكل هاي مدني را تنها در فعاليتهاي سياسي مي دانند در حالي كه همانطور كه در بالا نيز گفته شد فعاليت سياسي تنها بخشي از وجوه حضور تركمنها در خارج مي تواند باشد. در اين باب بايد گفت كه نه تفريط تركمنهاي ايران در پرهيز از ورود به عرصه سياسي پسنديده است و نه افراط تركمنهاي خارج ايران در زمينه سياست. چرا كه تركمنهاي ايران با اين كار خود را عملا ازرسيدن به بسياري ازموقعيتها محروم كرده اند و عدم ورود آنها به عرصه سياست باعث محروميت آنان از حقوق خود شده است كه پسنديده نيست. ولي تأكيد بيش از حد تراكمه خارج به سياست نيز (ضمن ارزشمند بودن فعاليتهاي سياسي آنان) چندان پسنديده نمي تواند باشد و ضمن ذكر اين نكته كه اختلافات سياسي امري طبيعي است؛ شمول و همه گيري فعاليتهاي تركمنهاي خارج را زير سئوال مي برد.
3. اختلافات دروني بين اعضاي تشكل هاي خارج از كشور: اين گزينه نيز عامل مهمي دربه ثمر نرسيدن فعاليتهاي تشكل هاي تركمنهاي مقيم ساير كشورها مي باشد كه ضرورت تلاش تركمنهاي خارج ايران رابراي بهبود سطح روابط مي طلبد. بايد گفت كه نمي توان كسي را به پذيرش يك ايده، تم ،تز، انديشه و ايدئولوژي خاصي محكوم كرد ولي مي توان نظر وي را نيز محترم شمرد و از تجربه هاي وي براي بهبود فعاليتها بهره برد.
4. مشخص نبودن هدف از ايجاد نهادهاي مدني براي تراكمه خارج از ايران و عدم بررسي تأثير اينگونه نهادها بر جامعه تركمن در سطح خارج و نيز تأثير فعاليتهاي آن در داخل
5. نداشتن تعامل با نهادهاي مدني تركمنها در داخل: ارتباط بين تشكل هاي تركمنها در خارج و داخل ايران مي تواند آنها را به سوي اهداف مشترك هدايت كند و اين امر نيز تاكنون مورد غفلت تركمنهاي خارج كشور بوده است. براستي وقتي كه تشكل هاي داخل ايران بافشار ومحدوديت براي برقراري ارتباط مستقيم با تركمنهاي خارج كشور هستند چرا تشكل هاي تركمنهاي خارج خود پيشقدم اين ارتباطات (بصورت غير مستقيم و غير رسمي) نمي شوند؟
6. عدم استقبال تركمنهاي خارج از اين نهادها (كه بايد علل آن توسط خود تشكل هاي تركمني خارج ايران و بصورت بي طرفانه ريشه يابي شود)

پيشنهاداتي براي ادامه فعاليت نهادها وتشكلهاي مدني تركمنها درايران ودر خارج از كشور:

داخل ايران:
1. اين تشكل ها درحد توان بايد بصورت تخصصي كار خود را دنبال كنند.بعنوان مثال اگر اعضاي مؤسس آن به دنبال فعاليتهاي سياسي هستند از ابتدا بدون هيچ پرده پوشي در اساسنامه اين هدف را بگنجانند و با شفافيت با اين امر برخورد كنند و از هرگونه فعاليت ديگر كه تشكل را از هدف اوليه دور كند پرهيز كنند. معمولا وجود تشكل هاي مدني تركمن صحرا و نحوه فعاليت آنها كاملا شبيه اركان كلان حاكميت ايران است كه سعي مي كننددرتمامي امور داخل شوند ولي درعمل ناموفق مي مانند واز هدف اوليه نيز دور مي شوند(سنگ بزرگ علامت نزدن است)
2. بين اعضاء بايد تعاون و همكاري گسترش يابد وهر عضو(اعم از عادي،فعال، عضو مركزي و...) تشكل رااز آن خود بداند.در اين صورت راندمان كاري تشكل بنحو چشمگيري بالا خواهد رفت.هم اكنون متأسفانه شاهد اين امر درتركمن صحرا نيستيم ومي بينيم كه ارتباط عضو عادي با اعضاي شوراي مركزي چندان خوب نيست چرا كه نسبت به اين اعتراض دارند كه اعضاي شوراي مركزي تنها بدنبال اهداف خود هستند.
3. تشكل هاي غيردولتي تركمن صحرا بايد سعي كنند كه ازعرصه هاي قدرت دوري جويند وبه عرصه هاي منزلتي(بهبود روشها) ومعرفتي(فعاليتهاي مبتني بر علم)نزديك شوند. تجربه فعاليتهاي تشكل هاي غير دولتي درايران ثابت كرده است كه عرصه قدرت فسادآور است.ورود به عرصه وساحت قدرت درايران معمولا بخاطر نيازهاي اقتصادي ومادّي تشكل هاي غيردولتي شكل مي گيرد وصاحبان قدرت نيز دقيقا بادرك اين نيازها تشكل ها را درراستاي اميال دلخواه خود راهنمايي مي كنند كه اين امر براي فعاليتهاي مستقل تشكل هاي تركمنها بسيار دردناك است.اين تشكل ها بايد درحد توان به گوناگون كردن روشهاي جذب منابع مالي بينديشند تا وابسته صاحبان قدرت وحكومت نشوند.تجربه اي كه پيش روي ماست جذب تشكل هاي مدني تركمن صحرا توسط عده اي ازكانديداها براي اعلام حمايت از آن افراد است كه رويگرداني عده بسياري ازمردمي را كه با نظرات آن كانديدا موافق نيستند از تشكل مزبور را باعث مي شود.(مثال تشكل هاي بندرتركمن ونيز گنبد در اين زمينه مي تواند نمونه خوبي باشد)
4. احترام گذاشتن به آراي متفاوت و برخورداري از روحيه تسامح وتساهل نيز ازديگر دلايل موفقيت يك تشكل مي تواند باشد.
5. پرداختن واقعي به مبحث به سياست (و نه حمايت از يك كانديدا يا جريان) و مطالبه حقوق سياسي تركمنها در ايران امري است كه تاكنون ازسوي جمعيتها وتشكل هاي مردمي ومدني تركمن صحرا مغفول ومورد غفلت واقع شده است.اين حق طبيعي مردم تركمن است كه به نسبت جمعيت وتأثيرات جامعه درسطح منطقه از ابزارهاي سياسي كارآمد برخوردار باشند.واعتقاد دارم كه حق (بويژه درايران) گرفتني است نه دادني و تا وقتي كه تركمنها خود به پا نخيزند و براي گرفتن حق خود فرياد نكنند كسي براي دادن حق آنان جلو نخواهد آمد.پس چرا تركمنها بايد ازورود به عرصه سياست واهمه داشته باشند؟چرا آنها نبايدمطالبات خود را باصداي بلند اعلام نكنند؟تركمن (حداقل درطول تاريخ دويست ساله گذشته اش)از سياست گريزان بوده است واين براي وي لطمات جبران ناپذيري داشته است كه دراين مقال فرصت بازگشايي اين صدمات وآسيبها نيست ولي تاوقتي كه تركمنها خود اعلام نياز نكنند نمي توانند به حقوق خود برسند واين وظيفه تشكل هاي تركمن صحراست كه در گرفتن حوقوق اجتماعي وسياسي جامعه شان پيشقدم شوند.كه درآن صورت چون اين جمعيت ها وتشكل ها حرف دل مردم را مي زنند قطعا با اقبال عمومي مواجه خواهند شد.

خارج ايران:
تمام آنچه كه به عنوان آسيب هاي وارده بر تشكل ها،جمعيتها و پارتي هاي تركمنها درخارج از كشور برشمرده شد خود حاوي پيشنهادات نگارنده در زمينه رشد، بالندگي و شكوفايي اين تشكل ها بوده است. قطعا دو امر مهم براي فعاليت اين جمعيتها بايد مورد توجه قرار گيرد: يكي در بُعد ارتباطات بين تركمنهاي خارج با يكديگر و وحدت بين آنها است و ديگري نيز در بعد ارتباطات تركمنها و تشكيلاتشان در خارج با تركمنهاي تركمن صحرا و بويژه نخبگان آنها. در اين دو بُعد بايد تركمنهاي خارج كشور به بازنگري فعاليتهاي خود بپردازند و به تصحيح روشهاي خطاي گذشته بپردازند. در آن صورت قطعا شاهد شكوفايي فعاليت تشكل هاي تركمنها بويژه در اروپا (و آمريكا) خواهيم بود. و نكته مهم در اين امر نياز به اتفاق نظر و بيرلشيك بين تركمنهاي خارج مي باشد. به اين اميد كه تركمنهاي خارج از ايران در ساماندهي فعاليتهاي خود موفق باشند و روزي برسد كه تعاملات و ارتباطات بين آنها و تشكل ها و افراد انديشمند تركمن صحرا آنقدر گسترده شود كه آنان به هيچ روي درد غربت را حس نكنند و تا روزي كه طعم شيرين بازگشت به ميهن و خاكشان را بچشند سربلند تركمن باقي بمانند، همراه با اميد، آرزو و عشق به ميهن! و آنروز فرابرسد كه ايرانيان طعم واقعي آزادي را باتمام وجود بچشند.
اورسأ، سِوسا، حوار لاسا ـ دا...ايل ياغشي دير!

توضيحات:
1. در موارد مربوط به تشكل هاي تركمن صحرا از همه اين تشكل ها نام برده نشد و تشكل هاي فعالي نيز درشهرهاي مراوه تپه و ساير مناطق تركمن صحرا وجود دارند كه فعاليتهاي آنها درخور توجه است.
2. در مورد تشكل هاي دانشجويان تركمن از ياري چهار تن ازدوستان دانشجو در دانشگاههاي تهران، شهيد بهشتي، گرگان و سيستان و بلوچستان بهره بردم كه جا دارد از آنها بدون ذكرنام تشكري داشته باشم.
3. دوست داشتم اطلاعات كاملتري از تشكل هاي تركمنهاي ايراني خارج از كشور (شامل تعداد اين تشكل ها، شرح فعاليت ها و اساسنامه آنها) مي داشتم و متأسفانه در فرصتي كه داشتم ميسر نشد و اميدوارم كه اين تشكل ها در راستاي افزايش اطلاعات مخاطبان تركمن خود از شرح فعاليتهايشان، اطلاع رساني بيشتري در زمينه فعاليتهاي خود داشته باشند.

hajimuradg@yahoo.com
 
[ بازگشت به صفحه اول ]  [ نسخه قابل چاپ ]  [ اين متن را با ايميل بفرستيد ]

turkmensahra.org