مقاله

يوسف قوجيق: به هم نخنديم ؛ با هم بخنديم.

در رسانه هاي گروهي جامعة تركمن باز هم بحث «اولين» بودن مطرح شده است. باز هم درگيري بين اين گروه فرهنگي با آن گروه فرهنگي و دامن زدن به اين موضوع ، باعث شده تا اغيار مضحكانه به ما بخندند. مايي كه هر كدام با كارهايي كه انجام مي‌دهيم ، برآنيم تا به سهم خودمان پاتوق روشنفكران را گرم نگاه داريم.

بعضي‌ها مثل مسعود عزيز در پرداختن به اين موضوع ، به من و ديه جي طعنه‌اي دوستانه مي‌زند و مأخذ اين گونه موضوعات را بحث بين ما بر روي عبارت «اولين» مي‌داند كه به «ديزي سراي گلدي» كشيد و اينكه به آن ختم شد يا نشد ؛ بعضي ها هم از دور شاهد درگيري و جنجالي هستند كه اخيراً بين «گلستانت» ، «سايت دانشجويان» و متعاقب آن «تركمنصحرا اورگ» پيش آمده است.

نمي دانم ماجرا چگونه آغاز شد و چگونه ادامه يافت و دوست هم ندارم كه كنجكاو باشم و بخواهم بدانم اصولاً حق با كيست و آيا حقي وجود دارد كه مال كسي باشد و يا نباشد. اما خوب مي دانم كه هر چه پيش آمده ، نبايد به اينجا مي‌كشيد.

شايد برخي از افراد با نظرات من موافق نباشند اما بگذاريد نكته اي را بيان كنم. من هميشه به وجود تنوع در انديشه ، نوع نگرش ، نوع فعاليت و تنوع در هر چيز ديگر اعتقاد دارم. معتقدم هر كس با هر ديدگاه فكري ، مي تواند نظر بدهد و نظراتش براي من بسيار محترم است و صد البته به خاطر جرأت در بيان و اراية نظراتش به ديگران ، شايسته احترامي ويژه از سوي من است. فرقي هم ندارد كه مثل من فكر كند و يا نكند. تنها چيزي كه براي من اهميت دارد ، غور در انديشه هاي نهفته در نظراتش است. اگر حس نمايم نظراتي كه بيان مي كند ،‌ عمق دارد و برايش استدلال هايي دارد ، به همان اندازه نيز به او و انديشه هايش به ديدة احترام مي‌نگرم. بر اين عقيده ام كه تنها نبايد حرفهاي خودم را صائب بدانم و بايد كه به ديگران نيز به همان اندازه كه انتظار دارم به من گوش بدهند و احترامم نمايند ، گوش بدهم و احترام بگذارم. اين اساس انديشه من در طول زندگي بوده و هست.

تنها نيم نگاه به صفحه لينك‌هاي اين صفحه وب ، ‌كافيست تا بدانند اينجانب هيچ معيار از پيش تعيين شده‌اي براي انتخاب و درج لينكها قائل نشده ام. براي من تنها همين كفايت مي كند كه بدانم فلان صفحه وب در باره موضوعي از موضوعات تركمنهاست. براي من تفاوتي ندارد كه اين صفحه وب متعلق به كدام گروه و يا حزب است. اين روش منتج از انديشه من است . انديشه اي كه شايد خيلي ها آنرا نپسندند اما من بر صحيح بودن آن اعتقاد دارم. نمي‌گويم كه اين سايت اينترنتي متعلق به فلان گروه و حزبي است كه شايد سنخيتني نيز با شيوه نگرشم به موضوعات سياسي ، ادبي و اجتماعي نداشته باشد . من آنها را ذكر كرده ام تا آنها كه نمي‌دانند چه داريم و يا نمي‌خواهند بدانند كه چه داريم ، بدانند كه ما همه چيز داريم.

به نظر من ، سايت «دانشجويان و دانش آموختگان تركمن» به همان اندازه ارزشمند است كه «گلستانت» و يا «تركمنصحرا اورگ» براي ما ارزشمند است. شايد نوع نگرش ها و ديدگاه‌ها در هر كدام متفاوت باشد ـ كه اين البته حسن است نه قبح ـ اما هر كدام به مثابة گلي هستند كه بوي خودشان را دارند و نمي توان رايحه هر كدام را بهتر از ديگري دانست كه البته به همان مثال كه هر فرد شخصاً شايد از رايحة گلي خوشش مي‌آيد ، دليل اين نمي شود كه فكر كند گلهاي ديگر با رايحه هاي ديگر ناخوشايند است و بايد از ريشه بركنده و از گلزار به بيرون انداخته شود (به مثابة كاري كه به گمانم در مورد سايت «دانشجويان و دانش آموختگان تركمن» انجام گرفته) .

بعضي مواقع مي نشينم و در هزار توي خيالم به روزي مي انديشم كه آرزو داشتم مجله اي چاپ مي كردم مختص ادبيات و فرهنگ تركمن. حال كه مي بينم در جهان پيرامون ما تكنولوژي پيشرفت نموده و چيزي به نام رايانه ، اينترنت و اينترانت آمده كه مي توان با آنها در گستره‌اي وسيع‌تر كار نمود ، هم به خودم و انديشه هاي زمان كودكي‌ام كه فعاليت سالم فرهنگي و ادبي بود فكر مي كنم و هم به اين سايت ها چشم دوخته ام كه چه خوب در زمينه اي كه پيش گرفته اند ، فعاليت مي كنند و ته دلم به همه آنها كه مي كوشند تا از اين طريق به موضوعات مختلف بپردازند ، آفرين مي گويم.

و من باز هم نشسته ام پاي رايانه و حرص مي‌خورم كه اين چرا به آن يكي مي پرد و آن يكي چرا اين گونه كرده است.

آري دوستان . نمي دانم موضوع از كجا آغاز شده و دوست هم ندارم كه بدانم. تنها چيزي كه با آن فكر مي كنم اين است كه در اين دنيا كسي جاي كسي را تنگ نكرده و نمي‌كند. به اين مي انديشم كه چرا به جاي خوشحالي از تولد اجاق جديد فرهنگي ، بايد به اين بينديشيم كه آن اجاق را كور نمائيم و يا كاري كنيم كه سوسوي اميد يك اجاق فرهنگي به خاموشي گرايد. مگر نه اين است كه از اين اجاق ها هر چه داشته باشيم ، باز هم كم است و براي روشن شدن خانة مشتركمان ، به تعداد زيادي از اين اجاق ها نياز داريم. نياز داريم تا هر كدام به فراخور قابليت هايمان ، بخشي از خانه مشتركمان را روشن كنيم.

اين تارنماي اينترنتي هم درست شبيه به همان است. هماني كه من خانه مشترك نام گذاشته ام. يكي از خانه ها «تركمنصحرا اورگ» است و ديگري «گلستانت» و ديگري «توركمن استودنتس». من هر كدام از اينها را به مثابة اجاقي مي دانم كه براي خانة تركمنها روشن شده است. هر كدام از خود نوري را ساطع مي‌كنند و به خاطر نوري كه دارند ، پروانه هايي را دور خود جمع كرده اند و قطعاً خاموشي هر كدام از آنها باعث كم تر شدن نور داخل خانه مي شود و چه خوب بود هزاران چراغ از اين چراغ ها در داخل خانه مي بود تا از فاصله اي دور ديده مي شد و دورنمايي زيبا از آنچه در اين خانة محقرمان است ، در مقابل چشم ديگران نشان مي داد.
پس دوستان! بيائيد به جاي اينكه به هم بخنديم ، با هم بخنديم.
 
برگرفته از سايت يوسف قوجيق: http://www.yusup.8k.com
(تاريخ نگارش 14/2/1383 مطابق با 3/5/2004)
 
[ بازگشت به صفحه اول ]  [ نسخه قابل چاپ ]  [ اين متن را با ايميل بفرستيد ]

turkmensahra.org