یادداشت

بي بي سارا قرنجيک: يادداشت هفته "ويژه انتخابات"

 
با وجود اينکه هيچيک از کانديدهاي منطقه مشخصاً از مسائل زنان صحبت نکردند و آنگونه که من فهميدم آنها مايل هم نيستند در دورۀ دوّم انتخابات نيز مسائل زنان را طرح کنند.
ولي اين را مانع جّدي براي خود نمي بينم که در مورد انتخابات اظهار نظر نکنم، چونکه هدف من کنار آمدن است نه کنار زدن و اعتقاد دارم که ما در آيندۀ نزديک به شکل قوي تر و سازمان يافته تر به سوي مسئوليت پذيري خواهيم رفت.
ناديده گرفتن حقوق زنان فقط مختص به منطقه ي ما نيست بلکه مشکل سراسر ايران مي باشد. ولي قطعاً اين روند در چند سال آينده عوض خواهد شد.
زيرا دختران جوان امروز از نظر تحصيلات  تواستند پا به پاي مردان پيش بيايند اين روند ما چه بخواهيم چه نخواهيم تأثير خود را در جايگاه زن در جامعه ي ما خواهد گذاشت.
طبق آمار رسمي در سالهاي 81- 1380 دانش آموزان پسر که در دبستان تحصيل مي کردند 3,924,000 بودند و تعداد دانش آموزان دختر 3,588,000 نفر و همينطور در دبير ستانها دانش آموزان پسر 2,020,000 نفر  و دانش آموزان دختر 1,964,000 نفر بودند. آمار بالا نشان مي دهد که دختران فقط بين 3 ـ 2 در صد کمتر در مدارس حضور دارند.
طبق آماري که آقاي دکتر اديب عضو هئيت علمي گروه اقتصادي دانشگاه اصفهان اشاره داشتند تعداد دختران دانشجو بيشتر از دانشجويان مرد مي باشد. در برخي از دانشگاهها مثل؛ اصفهان دانشجويان دختر 75 در صد و دانشجويان پسر 25 در صد مي باشد. اين آمارها نشان از واقعيتي انکار ناپذير از آيندۀ ما زنان مي کند. با تکيه با آمار بالاست که من مطمئن هستم در آيندۀ نزديک ما زنان در تمامي عرصه ها مسئوليت خواهيم گرفت و همه را مجبور خواهيم کرد که ما را نيز به عنوان نصف خانواده و چه به عنوان نصف دانشجويان دانشگاه، يا چه به عنوان نصف جمعيت يک منطقه يا کشور بپذيرند و در آيندۀ نزديک ما در مجلس و شوراي شهر و روستاها خود را نشان خواهيم داد. من با اين ديد در دفاع يا در حمايت از نمايندگان منطقه وارد معرکه مي شوم، با وجود اينکه آگاه هستم که زنان کانديد نتوانستند رأي لازم را براي دور دوّم بدست آورند ولي مطمئن هستم در آيندۀ نه چندان دور جامعه و دولت مجبور خواهد بود ما را بپذيرد.
من چند سطر بالا را نوشتم که بعضي از خواهران و برادرانم فکر نکنند من خود را در کار مردان دخالت مي دهم، از نظر من هيچ چيزي متعلق به هيچ جنسيتي نيست. ما هم در آينده مرداني خواهيم داشت که به ما رأي خواهند داد با ما طرف بحث خواهند بود و در حمايت از ما قلم خواهند زد. امروز مردان ما خيلي يواش و با احتياط از خواب طولاني خود بيدار مي شوند، من اميدوارم اين بيداري به آنها اين امکان را خواهد داد که ما بايد دست در دست هم پيش رويم زيرا اعتقاد من اينست؛ که يک دست صدا ندارد هر چند قوي هم باشد...
 
و امّا در مورد انتخابات:
 
 روزهاي طولاني دوّرۀ اوّل انتخابات را پشت سر گذاشتيم و به طوفان دوره دوّم انتخابات که به نظر من واقعي تر و جدي تر از دوّرۀ اوّل انتخابات مي باشد نزديکتر مي شويم.
امروز کلاله آرام است زيرا مسئله ي خود را در روند اول انتخابات حل کرد، و به آقاي برمک رأي اعتماد دادند و بدين ترتيب مشکل خود را به فردا واگذر نکردند و امروز تنها آرزوئي که مردم کلاله مخصوصاً زنان کلاله دارند، آرزوي موفقيت براي آقاي برمک مي باشد. و آنها قلباً از آقاي برمک مي خواهند قولهائي را که به مردم کلاله داده فراموش نکنند.
ولي همه شهرها مثل کلاله نبود بلکه در شهرهاي؛ گنبد، آق قلا، بندرترکمن و کمش تپه کانديدها به دور دوّم کشيده شد.
البته رقباي دور دوم اين شهرها غير از آق قلا خود ترکمنها هستند که من فکر مي کنم اين دورۀ انتخابات مي تواند آزمايش خوبي براي همه ما باشد، زيرا در دور اول انتخابات بيشتر مسئله ترکمن يا غير ترکمن بودن کانديدها نقش جّدي بازي مي کرد. اين روش تحميلي باعث اين ميشود که ما و غير ترکمنها از فرستادن نمايندگان واقعي باز مي مانديم. در هر صورت امروز ما در دو حوزۀ منطقه اين امکان را پيدا کرديم که بين خوب و بهتر يا بد و بدتر يکي را انتخاب کنيم، اين مسئله مي تواند رشد سياسي و اجتماعي ما را در منطقه نشان دهد.
 
در دورۀ اول اين مشکل جدي نبود. کساني که مايل بودند در انتخابات شرکت کنند فقط بگويند به ترکمنها رأي دهيم، آنها براي خود نيازي نمي ديدند توضيح يا تفسير مفصلي ارائه دهند يا به گفته هاي خود پايه ي سياسي پيدا کنند. ولي به نظر من اين دوستان در اين  مرحله از انتخابات در کجا قرار دارند؟ براي من مهم است.
آيا براي آنان کافيست که يک ترکمن به مجلس راه يابد و يا اينکه آنها اين مسئوليت را هم دارند که قبول کنند ترکمنها هم نظرات متفاوت در انتخاب نماينده دارند؟ اينجاست که مشکل ما شروع ميشود. به نظر من ما نه تنها مي خواهيم نمايندگان ترکمن به مجلس بفرستيم بلکه مي خواهيم، حداکثر تلاش نمائيم نمايندۀ بهتري به تهران بفرستيم. نگذاريم آنهائي که مي خواهند از اين آب گل آلود براي خود ماهي صيد کنند و از اين حوزه بندي غير اخلاقي دولت براي سودهاي مشخص خود استفاده کنند. اينجاست که ما نشان خواهيم داد چه مقدار ما به راه خود ارزش قائل هستيم. ولي مي خواهيم واقعاً تحول جدي در منطقه صورت گيرد.
 
من در اين نوشته نمي خواهم به تمامي مسائل بپردازم ولي مي خواهم به فعالان منطقه و مخصوصاً به فعالان مرد منطقه و هزاران انساني که رأي مي دهند گوشزد کنم که ما با شرکت فعال خود در دورۀ دوم انتخابات نشان دهيم ما فقط به ترکمن بودن نمايندۀ مجلس قانع نيستيم بلکه بين ترکمن ها تلاش کنيم بهترين ترکمن را انتخاب کنيم تا بدينوسيله آنها امکاني پيدا کنند به نفع مردم خود در تهران رأي دهند و براي سربلندي ملت خود در تهران و استان از خود واکنش نشان دهند و حداکثر تلاش خود را بکار گيرند تا آنچه را که دولت و قانون اساسي پذيرفته و بعد از بيست و پنچ سال هنوز هم روي يخ مانده جامعه ي عمل بپوشانند. در اين رابطه با نمايندۀ ملتهائي که منافع مشترک با ترکمنها دارند نشستهاي مشخص داشته باشند تا بتوانند تأکيدشان جدي تر و از پشتوانه ي قوي تر بر خوردار باشد. براي اينکه خواستهايمان فقط به عنوان يک آرزو نباشد، ما بايد در انتخاب نمايندۀ خود رأي خود را به کساني واگذار کنيم که در اين مسير گام بردارد.
 ما امروز در شهرهاي گنبد و بندرترکمن و کمش تپه چنين امکاني داريم هر چند آن برادران نيز از جانب حزب يا گروهي نيستند و برنامه هاي مشخص و مدوا ارائه نمي دهند. حتي يک کلمه هم از حقوق زن حرف نمي زنند.
در هر صورت شرکت ما در دورۀ دوم انتخابات بسيار مهم تر و سخت تر مي باشد. همانگونه که گفتم ما دورۀ اول انتخابات را به صورت ترکمن و غير ترکمن حل کرديم. امروز خود ترکمنها هستند که در مقابل هم قرار دارند که ما اين امکان را داريم که بهترين آنها را انتخاب کنيم. اگر ما در اين دورۀ انتخابات حساسيت خود را از دست دهيم و در صندوقهاي رأي حاضر نشويم و رأي خود را به آمان خدا ول کنيم حداقل امکان انتخاب خود را از دست خواهيم داد و فردا از نمايندۀ خود انتظاري نخواهيم داشت. به همين دليل من از زنان گنبد و بندرترکمن و کمش تپه مي خواهم بيشتر از دورۀ قبل در دورۀ دوم انتخابات شرکت کنند تا نشان دهند ما واقعاً اگر فرصت بدست آوريم مي توانيم بين خوب و بهتر يکي را انتخاب کنيم.
 
اما ما گذري به خود دورۀ دوّم انتخابات شهرهاي مختلف برگرديم. امروز ما در سه حوزۀ انتخابات دور دوم داريم. من هر چند کوتاه به هر يک از اين حوزه ها خواهم پرداخت تا بتوانم در انتخاب نماينده کمکي کرده باشم.
 
آق قلا: شرايط آق قلا با شهرهاي ديگر فرق مي کند به همين دليل هم نگاهها به سوي آق قلا مي باشد.
امروز هر چه در مورد انتخابات نوشته مي شود و  بيشتر روي آق قلا متمرکز مي باشد، اين هم دلايل مشخص خود را دارد. يکي از برجسته ترين مشخصه ها آقاي آمانزاده بر خلاف تمامي موانع به دور دوّم راه يافت، اين امر خود بخود براي ترکمنها و غير ترکمنها جزء معجزات زمانه به حساب مي آيد.
يعني آقاي آمانزاده و آق قلا در بهترين حالت مي توانست سي در صد رأي حوزۀ انتخابيه ي خود را بدست مي آورد در مقابل هفتاد در صدي برادران گرگاني خود هر چند آقاي مهندس در آق قلا رقباي سر سختي داشت. ايشان نه تنها توانست رقباي خود را در آق قلا کنار زند بلکه توانست در برابر هفتاد در صديها هم قد علم کند و آنها را به رقابت دور دوّم بطلبد، اين چيزي بود که در ذهن هيچکس خطور نمي کرد.
يکي ديگر از مشخصات آق قلا صنعتي و تجاري بودن آن مي باشد. با وجود اينکه آق قلا الآن سالها است که از نظر اقتصادي رشد بسيار سريعي کرده و نسبت به ديگر شهرهاي ترکمن صحرا تقريباً تنها شهري است که با تحول سريعي روبرو بوده است. اين تحول را نميتوان فقط نزديکي آق قلا را به گرگان خلاصه کرد، بلکه مردم آق قلا هميشه دستي در بازار و تجارت داشتند. بازار آق قلا رونق داشت و در مغازه هاي اين شهر بعد از انقلاب و حتي در زمان جنگ تحميلي 8 ساله ايران و عراق نيز امکان تهيه ي همه چيز وجود داشت؛ از قطعه هاي يدکي ماشين تا نفيس ترين پارچه ها و ...
فرهنگ تجارت مردم آق قلا و قدرت بازاريابي آنها باعث شد که آق قلا از نظر اقتصادي رشد سريعتر از شهرهاي ديگر داشته باشد. شهرهاي گنبد، کلاله، بندرترکمن و کمش تپه از نظر اقتصادي رشد آنچناني نداشتند. شهرهاي کلاله، بندرترکمن و کمش تپه را مي توان گفت در مدت بيست و پنج سال حتي در جا زدند.
اگر مسئولان استان پروژه هاي خود را عمل نکنند بيکاري و فقر در اين مناطق غير قابل تحمل خواهد شد.
ولي اين رشد اقتصادي آق قلا با تحولات سياسي منطقه همساز نبوده است. آق قلا نتوانسته شهردار بومي و يا بخشدار بومي و يا نمايندۀ مجلس بومي داشته باشد که بتواند جوابگوي و انعکاس رشد اقتصادي آق قلا را بيان گر باشد. امروز مردم آق قلا فکر مي کنند با انتخاب آقاي آمانزاده مي توانند در آيندۀ سياسي شهر تحولاتي جدي صورت گيرد. با همين ايده و آرزو است که آنها دفتر تبليغاتي آقاي آمانزاده را کميته ي حمايت از آق قلا نامگذاري کرده اند. و از هر گوشه ي ترکمن صحرا پيام حمايت به تک رأِي دريافت مي کنند.
امروز که شناخته ترين شاعران ترکمن صحرا که هر بيت شعرشان حکم طلا دارد شاعراني چون: ستار سوقي و يا عيد محمد اونق تمامي وقت خود را در کميته ي حمايت از آق قلا مي گذارنند. آنها دقيقاً مي دانند پيروزي آقاي آمانزداه مي تواند آغازي براي دگرگوني هاي سياسي در آق قلا خواهد بود و قدمهاي بعدي تأثير گذاري ها در شهرداري و بخشداري منطقه ي آق قلا خواهد بود.
من شخصاً به اين اعتماد دارم اگر مردم آق قلا با تک رأي به نام مهندس آمانزده به پاي صندوقهاي رأي بروند آقاي آمانزاده مي تواند از حوزۀ گرگان و آق قلا به عنوان اولين نمايندۀ آق قلا و با بيشترين رأي از حوزۀ گرگان و آق قلا به تهران برود.
مردم آق قلا و حومه مطمئن باشند که اختلافات حجت السلام نورمفيدي و حجت السلام طاهري ظاهري نيست. دعواي اين دو روحاني کهنه کار در منطقه مي تواند به نارضايتي مردم گرگان و حومه دامن زند و در بهترين حالت آنها به عنوان اعتراض در خانه هاي خود بنشينند و آن تعداد هم که به صندوقهاي رأي مي آيند به عنوان اعتراض به درگيريهاي آن دو روحاني شناخته شده به آقاي آمانزداه رأي دهند. اين مطالبي که من مي نويسم رؤياي زنانه ي من نيست بلکه حکايتي از واقعيت بسيار ملموس مي باشد.
ولي من تأکيد مي کنم مردم آق قلا و حومه لازم نيست روي رأي خواهران و برادران گرگاني خود زياد حساب باز کنند زيرا برگ برنده در دستان خودتان مي باشد.
اگر همه مردم آ قلا و حومه در انتخابات شرکت کنند و با تک رأي به پاي صندوقهاي رأي بروند آنها مي توانند نماينده اي در تهران داشته باشند. باز هم تکرار مي کنم همه  مردم آق قلا و حومه زنان و مردان با تک رأي به صندوقهاي رأي بروند آنها اين مسابقه ي نابرابر را خواهند برد و داور مسابقه را مجبور خواهند کرد که سوت پايان بازي را به به سود آق قلا بزند.
 
و اما در شهرهاي ديگر ترکمن صحرا موضوع کاملاً فرق مي کند. ما از گنبد شروع مي کنيم، در گنبد دو کانديد ترکمن رو در روي هم قرار دارند. در اين دوره مردم گنبد بايد با مسئوليت بيشتري به صندوقهاي رأي بروند زيرا اينجا ديگر مسئله بين دو ترکمن است. تلاش ما بايد بر اين باشد که بهترين آنها را انتخاب کنيم وگرنه اعتبار رأي خودمان را پائين آورده ايم، هر چند من هم انتظار معجزه اي ندارم و لي هميشه بحث روي دو نفر و انتخاب يک نفر ميشود. ما بايد تمامي توانائي خود را بکار گيريم و به کسي رأِ ي خود را بدهيم که آرزوهايش با آرزوي ما اختلاف زيادي نداشته باشد. ما بايد توجه داشته باشيم که کانديدها قول و قرارهائي ميدهند که نه آنها مي توانند ونه در حيطه ي عمل آنهاست. مثل قول و قرارهاي بي پايه ي آقاي حسيني در جمع مردم "انبار الوم". ما بايد به صحبتها و نوشته هاي آنها دقيق باشيم و نو شته ها و گفته هاي آنها فقط براي جمع کردن رأي مردم نباشد، بلکه ضمينه ي عملي هم داشته باشد.
البته در مورد گنبد بايد گفت که آقاي حکيم گلدي زاده در موقعيت بسيار بهتري قرار دارد. در دورۀ اول انتخابات آقاي گلدي زاده  23158 رأي را از آن خود کرد و رقيب ايشان آقاي مارامائي تقريباً دو سوم آقاي گلدي زاده رأي داشتند. يعني 16446 رأي اولاً اين اختلاف رأي بسيار زيادي مي باشد. دوماً آقاي حکيم گلدي زاده دو بار براي شوراي شهر گنبد انتخاب شده بود، در واقع مردم گنبد دو بار به آقاي گلدي زاده رأي اعتماد داده اند. در نتيجه هيچ بعيد نيست مردم گنبد يک بار ديگر رأي اعتماد به آقاي گلدي زاده بدهند.
من خود از حوزۀ انتخابيه ي گرگان هستم و به آقاي آمانزاده رأي ميدهم، اگر قرار باشد بين آقاي محمد قلي مارامائي و آقاي حکيم گلدي زاده انتخاب کنم من خود شخصاً به آقاي گلدي زاده رأي مي دهم زيرا مردم گنبد ايشان را در انتخابات شوراي شهر با رأِي خود تأئيد کردند. اگر آقاي گلدي زاده کارا نبود مردم گنبد ايشان را دوبار براي شوراي شهر انتخاب نمي کردند.
 
و اما بندرترکمن و کمش تپه وضعيت اين شهرها نيز مثل گنبد است. با تفاوتهائي اينجا دو ترکمن رو در روي هم قرار دارند. يکي از آنها چهرۀ جوان و محبوب بين روستائيان و مردم ترکمن و ديگري نمايندۀ فعلي مجلس و کهنه کار و زبره در کار تبليغاتي مي باشد.
در دورۀ اول انتخابات آقاي نازمحمد ولي پور 21574 رأي داشت و آقاي محمد قلي حاجي ايري 16118 رأي داشتند. طبق تحقيقاتي که من در مورد اين دو کانديدا انجام دادم ، مي توانم اينگونه موقعيت آنها را ترسيم کنم.
آقاي محمد قلي حاجي ايري از روستاي "بأش يوسقه" مي باشد. روستائي که در مسئوليت پذيري در ترکمن صحرا نقش درجه ي اول را دارد. پنج نفر از کانديدهاي بندرترکمن و حومه دقيقاً از همين روستا بودند. و جوانان اين روستا در شهرهاي ترکمن صحرا مسئوليت شهرداري، بخشداري داشتند و يا مسئوليت آموزش و پرورش را در شهرهاي ترکمن صحرا به عهده داشتند. از پنج نفر کانديدهاي اين روستا يک نفر رد شد ، آقاي جبار ايراي بود که امروز معاونت استانداري گلستان را دارا مي باشد.
دکتر ايري در دورۀ اول انتخابات در مقابل پسر عموي با تجربه ي خود احمد ايري به رقابت پرداخت. با وجود اينکه احمد ايري مسئوليتهاي مختلفي در شهرهاي مختلف ترکمن صحرا داشت ولي نتوانست در مقابل پسر عموي جوان و کم حرف خود مقاومت کند. دکتر ايري جوان تحصيل کرده و بسيار کم حرف مي باشد و تقريباً نادر دکترهائي است، که در روستاها هم دنبال بيماران خود به ديدن آنها ميرود و ساعتها در پيش آنها مي ماند بدون اينکه توقع خرج فوق العاده اي از آنها داشته باشد.
خلاصه ي کلام دفتر تبليغاتي آقاي ايري بيشتر تحصيل کرده ها و اشخاصي با نفوذي از نظر فرهنگي مشغول تبليغات مي باشد و بر خلاف بقيه کانديدهاي مجلس در منطقه در دفتر ايشان زنان نيز رفت و آمد دارند. مخصوصاً زنان تحصيل کرده که علاقه به نسل جديد دارند. آقاي ايري برنامه هاي مختلفي ارائه مي دهند ولي بيشتر خواستهاي عمومي را طرح مي کنند و بيشتر تبليغات خود را با برنامه هاي آقاي ولي پور هم ساز مي کند. ايشان توجه به اين ندارند که آقاي ولي پور آدم با تجربه است، اگر دنبال قول و قرارهاي آقاي ولي پور راه بيفتد از ناکجا آباد سر در خواهد آورد. و از طرف ديگر آقاي ايري نفوذ زيادي در بين غير ترکمن ها ندارد با اين وجود فعالان دفتر تبليغات آقاي ايري فکر مي کنند که آقاي ايري به راحتي مي تواند آقاي ولي پور را کنار زند.
 
بگذار کمي هم نظري به آقاي ولي پور بيندازيم. آقاي ولي پور خود نمايندۀ مجلس هستند و در اين چند سالي که در تهران بودند از خود سر و صدائي نشان نداد، حتي خيلي از مردم منطقه درست نمي دانستند که آقاي ولي پور يک دوره نمايندۀ مجلس بوده است. ايشان دو برگ برنده دارد، يکي در بين غير ترکمنها بيشتر چهرۀ شناخته است  و از طرف ديگر پالايشگاه نفت کمش تپه را در گروگان خود دارد و از اين امکان براي جمع کردن رأي استفاده مي کند.
در عيد قربان گذشته قرار بود ايشان در نماز عيد قربان مردم بندرترکمن سخنراني کند و قرار بود در مورد پالايشگاه نفت اطلاعاتي در اختيار مردم قرار دهد، ولي آخرين لحظه آقاي ولي پور بدون هيچ دليل قانع کننده اي پا به عقب کشيد. اين عقب نشيني براي آقاي ولي پور بسيار گران تمام شد، زيرا ايشان با رأي زيادي که از غير ترکمن ها بدست آورده بود از جانب ترکمنها مي توانست رأي کافي براي وکالت خود در دورۀ اول کسب کند. ولي آقاي غراوي گام به گام آقاي ولي پور را افشاء کرد و دست او را در رابطه با نفت کمش تپه باز کرد و بدين ترتيب آقاي ولي پور نتوانست از حمايت مردم ترکمن برخوردار باشد.
من خود فکر مي کنم آقاي ايري در ميان ترکمنها محبوبتر است. در نتيجه رأي بيشتري از ترکمنها خواهد گرفت، ولي ايشان بايد تبليغات خود را روي غير ترکمنها متمرکز کند.
من خود چهرۀ جديد را با انرژي تر و صادقتر مي دانم و رأي خودم را به دکتر ايري ميدادم.
 
bibisara@hotmail.com
 
[ بازگشت به صفحه اول ]  [ نسخه قابل چاپ ]  [ اين متن را با ايميل بفرستيد ]

turkmensahra.org