مقاله

ع - ديه‌ جي
آيا اصلاحات واقعا براي تركمنها كاري نكرده است؟
گاه و گدار درنوشته هاي برخي از اهل قلم تركمن يا سخنراني‌هاي برخي از رجال اين منطقه به جملاتي چون براي ما راست و چپ تفاوتي ندارد و يا اصلاح طلبان براي منطقه ما چه كرده اند كه بخواهيم هماهنگ با آنها حركت كنيم برمي خوريم كه احساس مي شود بي پاسخ گذاشتن آنها سكوت در برابر كتمان برخي از حقايق تاريخي خواهد بود . به نظر مي رسد كه اين افراد به دلايل مختلف ودر شرايطي متفاوت چنان بياناتي
ابراز ميدارند . به نظر نگارنده اين افراد به چند دسته تقسيم مي شوند:

-افرادي كه دور از جامعه ما سر مي برند و در جريان تحولات شكل گرفته قرار نگرفته و تحولات را از نزديك لمس نكرده‌اند .

- افرادي كه از اول مخالف اصلاحات و در طبقه بنديهاي سياسي در طرف جناح راست قرار گرفته اند .
- - افرادي كه زماني در جريان حركتهاي اصلاح طلبانه شعارهاي چپگرايي دادند و با مشاهده شكست اين جريان در صدد تطبيق خود با جناح غالب هستند و

- ...اين گروه آخر ، زماني در چپگرايي و اصلاح طلبي جزو آتشي‌ترينهاي انها متظاهر مي شدند و درحالي كه در بطن خود اهدافي فردي و منفعت طلبانه را با استفاده از موج سواري بر روي احساسات پاك مردمي دنبال مي كردند و با پذيرفتن به بن بست رسيدن اصلاح طلبان و قدرت نمايي راستي ها به انديشه پوست عوض كردن و تغيير رنگ و تعويض شعارهاي خود پرداخته‌اند كه براي ما منافع تركمنها مفيد است .نه چپ يا راست و گاه براي توجيه خود و يا پاك كردن حركتهاي گذشته جملاتي نيز به اصلاح طلبان مي گويند كه مگر اينها براي قوميتها و اهل سنت چه كردند ؟ آما آيا براستي اصلاح طلبان براي تركمن صحرا كاري نكرده اند ؟ جاي بسي شگفت است كه چگونه مي خواهند عده‌اي دستاوردهاي تاريخي اصلاحات را انكار كنند . اين اصلاحات بود كه اولين بار پس از انقلاب ، انتخابات شوراي شهر را عينيت بخشيد و مردم تركمن با رأيهايشان در شهرهاي خود فرزندان منتخب خويش را در رأس شهرداريها گماشتند و باور كردند كه مي توانند با نيروي راي خود سرنوشت شهر خود را بدست منتخبان خويش بسپارند. مردم خود را باور كردند . تركمنهايي كه مسئوليتهاي حساس را تجربه نكرده بودند ، خود را در ميدان عمل آزمودند. يكي فرماندار بندرتركمن شد يكي بخشدارش . تركمني براي اولين بار پس از انقلاب شهردار گنبد شد و قلي زاده براي اولين معاون استاندارو... و اين حركت تا به امروز در منطقه تركمن نشين سير صعودي طي مي كند .

- آيا دوره قبل از دوم خرداد را فراموش كرده ايم كه بر سر صندوقهاي راي چه‌ها مي آمد آيا مردم بندر تركمن خاطرات تلخ و آه هاي جگرسوز خود را در دوره پنجم انتخابات فراموش كرده‌اند و آيا پس از پيروزي خاتمي نبود كه با نظارت دقيق هيئت اجرايي بر صندوقهاي راي كانديداهاي تركمن بدون كارشكني به مجلس راه يافتند .

- ايا ما قبل از دوم خرداد نشرياتي مختص تركمن صحرا داشتيم ؟
آيا صحرا يا فراغي يا ياپراق براي مردم تركمن چاپ مي شد ؟
آيا صدها كتاب تركمني از نسل قلم امروز چاپ مي شد ؟
 آيا انتشارات فراغي را داشتيم ؟
 ايل آرمان را داشتيم ؟
 آيا هر شاعر و نويسنده تركمن به راحتي مي توانست براي كتاب خود مجوز بگيرد ؟
 ‌و اقدام به چاپ بكند ؟‌
 
اصلاحات جوانان تركمن صحرا را ز به جنب و جوش تازه اي انداخت . اعتماد به نفس را در بينشان برانگيخت و مجامع و تشكلهاي تازه اي شكل گرفتند . اهل قلم شهامت نوشتن و دفاع از حقوق سياسي و اجتماعي تركمن صحرا را يافتند و ... براستي اگر كلاه خود را قاضي كنيم مي بينيم كه اصلاحات براي ما دستاوردها ي كمي نداشته است . اما شايد بپرسيد مگر اينها كفايت مي كند ؟ در پاسخ بايد گفت اين تحولات اگر چه در حد ايده‌آل هايمان نيست، اما اندك نيز نيست و گامهاي كوچكي نيستند. در طول اين هفت سال گذشته اين تحولات موثر و اميد بخش بوده است .
اما اين حركت بايد كه ادامه مي يافت تا به توفيقها ي بزرگتري دست يازيده مي شد.
بايد اصل 15 قانون اساسي اجرا مي شد كه نشد .
بايد تبعيضها در استخدام جوانان تركمن كاملا برداشته مي شد كه انچه كه بايد نشد .
بايد اصلاحاتي در قانون اساسي اجرا مي شد كه نشد . و ... يعني ما در نيمه راه و در دامنه كوه قرار گرفتيم . از دره برخاسته اما به قله نرسيده بوديم . براي رسيدن به نهايت آرزوها بايد بسياري از موانع پشت سر گذاشته مي شد اما براستي اصلاح طلبان چقدر قدرت داشتند كه تمام برنامه هاي خود را عينيت بخشند .
مگر چند درصد ازمصوبه هاي مجلس اصلاحات مورد تاييد شوراي نگهبان و مصلحت نظام قرار گرفت ؟
البته در برخي مسائل مرتبط با قوميتها خود اصلاح طلبان نيز كوتاهي كردند . از جمله مطرح ساختن اصل 15 قانون اساسي در مجلس و يا پذيرفتن چهره‌اي از اهل سنت در هيئت رئيسه مجلس و ... اما اگر اين كاستي ها را در يك كفه ترازو بگذاريم و دستاوردهاي مثبت آن را در طي سالهاي گذشته در بين اقوام در كفه ديگر ، براستي با نگاه عادلانه كداميك از آنها سنگين خواهد بود؟ كفه دستاوردها ي مثبت آنقدر سنگين است كه با كفه ديگر قابل قياس نيست . البته ما نيز نبايد با رفتاري شتابزده خواهان تحقق تمام خواسته هاي خود در مدتي كوتاه باشيم . چون تحولات اساسي زمان طولاني مي طلبد . رشد و تعالي فرهنگي مي طلبد . راه حل بسياري از معظلات سياسي غير از گامهاي تدريجي و دراز مدت نمي تواند بود. بايد اين حقيقت را پذيرفت كه تا زماني كه اصلاحات لازم و زير بنايي در كل ايران رخ ندهد ما هرگز بر خواسته هاي برحق خود آنچنان كه بايد نمي توانيم برسيم .اين درست است كه اصلاح طلبان در نهايت موفق به ايجاد تحولات اساسي در ساختار سياسي و و حكومتي كشور نشدند و شوراي نگهبان با اقتدار واعتماد به نفس تمام ،‌چهره‌هاي شاخص اصلاحات را رد صلاحيت كرد در حالي كه نه كاري از دست خاتمي برآمد و نه كاري از رئيس مجلس. و اصلاح طلبان به خاطر عدم استفاده از بسياري از فرصتهاي تاريخي پشتوانه مردمي خود را نيز از دست دادند اما مهره‌هاي اصيل اصلاح طلب كه تحت هيچ شرايطي خواستار سازش با جناح تماميت خواه نبودند ،‌همچنان نزد مردم محبوبند . چون حداقل ناتوان هم كه بودند با مردم صادقانه برخورد كردند . بنابراين ما نمي توانيم براحتي دست رد برسينه اصلاح طلبان بزنيم.

- تا به امروز منحني اصلاحات سير صعودي و نزولي بسياري داشته است و ما تركمنها در مراتب مختلف اصلاحات از دستاوردهاي آن بهره‌هايي برده‌ايم و منافع خود را در ادامه اصلاحات ديده‌ايم و بي انصافي خواهد بود اگر بگوييم براي ما تركمنها چه تفاوتي دارد كه كدام بيايد و كدام برود وقتي كه با رسيدن يكي مي توانيم شهردار از بين تركمنها انتخاب كنيم ، بخشدار بگذاريم ، نشريه چاپ كنيم و ... و با آمدن يكي ديگر تمام درها به رويتان بسته مي شود ،آيا آن دو تفاوتي با هم نخواهند داشت ؟ آن شعارها و ايده‌ها متعلق به كساني است كه كه هرگز به منافع ملي و منطقه‌اي نمي انديشند بلكه مي‌خواهند خود را با شرايط جاري منطبق سازند و با ياقتن دوسه ايراد از حركت اصلاح طلبان و بزرگ كردن انها سعي در توجيه حركات زيگزاگي خود دارند .مثلا مي گويند چرا آقاي جلالي زاده را دوم خرداديها در هيدت رئيسه مجلس راه نداده‌اند . البته اين ايراد بر اصلاح طلبان وارد است اما اين منتقدان هرگز از خود پرسيده‌اند كه چرا جلالي زاده علي رغم آن همچنان همراه و همگام اصلاح طلبان و مشاركتيها مانده است و از متحصنين و معترضين رد صلاحيتها بوده است . شما به خاطر قضيه جلالي زاده اصلاح طلبان را رد مي كنيد در حالي كه خود ايشان در بين آنها مانده است و به تلاشهاي خود ادامه مي دهد . چرا كه او حقايقي را مي بيند كه خيلي ها از آن غافلند . در حالي كه او هم مي توانست دست رد بر سينه اصلاح طلبان بزند و به دامن راستيها پناه ببرد...

- براستي كه قوميتها چون آب و غذا محتاج پيشبرد اصلاحاتند . در واقع اين نياز فارغ از چالشهاي سنتي جناح چپ يا راست است . تركمن دردو دوره گذشته به خاطر ديدگاههاي اقتصادي تعريف شده چپ به آنها راي نداده است . تركمن به اصلاحات راي داده است و چون طيف چپ موفق به پوست افكني و بازنگري و تغيير در سياستهاي خود شد و با شعارهاي مطابق با جامعه امروز ايران به ميدان مبارزه آمد ، راي مردم را نيز از آن خود دانست و اين راز موفقيتي بود كه بدنه اصلي جناح راست با گذشت هفت سال از دوم خرداد 76 هنوز پي به حقيقت آن نبرده است . درواقع طيف چپ پرچمدار اصلاحات شد و راي مردم را از آن خود ساخت ولي در طي مسير هرچند توفيقاتي نسبي كسب كرد در نهايت نتوانست بسياري از آرمانهاي خود را عينيت بخشد . با وجود اين كمترين خدمتي كه اصلاح طلبان به ملت ايران كردند اين بود كه چشم و گوش مردم را باز و بينش سياسي مردم را بيش از پيش تقويت كردند آنچنان كه ديگر فريب سياستهاي گذرا را نخواهند خورد و محدوديتهاي سياسي و اجتماعي را هرگز تحمل نخواهند كرد و اصلاحات در هر صورت مجبور به ادامه راه است . اگر چه دست و بال پرچمداران سابق آن بسته است. چرا كه آينده نظام و كشور به ان بسته است و اين واقعيت را حتي قشرهاي روشن انديش جناح راست نيز احساس كرده‌اند و پيش بيني مي شود كه پس از تسلط جناح راست بر مجلس آينده شكافي بين لايه‌هاي نوانديش و و سنتي ان بروز خواهد كرد و شايد اين بار اصلاحات در قالبي ديگر به مسير خود ادامه دهد و چالشي نو دربين لايه‌هاي پوسيده و نو گراي جناح راست پديد آيد . در واقع اصلاحات امري نيست كه تنها در چپ خلاصه شود و حتي خود اصلاح طلبان چپ با وجود حذف شدن خود از بدنه حكومت به ادامه آن اصرار دارند .چنان كه بهزاد نبوي مي گويد : گردن مرا بزنيد اما اصلاحات را ادامه دهيد .

- اما آنهايي كه در تركمن صحرا سعي در ايجاد بد بيني به طيف چپ به عنوان پرچمداران اصلاحات دارند ،‌به اصل اصلاحات نيز اعتقادي ندارند . آنها در پي موقعيت و قدرت هستند و همان شعارهاي لايه‌هاي سنتي جناح راست را سر مي دهند كه بتوانند قرابتي بين خود و آنها ايجاد كنند و فاصله هاي شكل گرفته در طي چند سال اخير را از ميان بردارند و بي اعتنا به سير صعودي سياسي طي شده در ساليان گذشته ، رويكردهاي مثبت آن را انكار كنند. چون به اين باور رسيده اند كه با جناح حاكم نمي توان در افتاد و مردم نيز به عجز و ناتواني اصلاح طلبان پي برده اند و ديگر آن شعارهاي زيباي مترقي خريداري ندارد. اما فراموش كرده اند كه ديد و شعور سياسي مردم و قدرت تجزيه و تحليل آنها چنان رشدي يافته كه كوچكترين رنگ عوض كردنها و فرصت طلبي ها را به راحتي تشخيص مي دهند و به راحتي نمي توانند از اين رو به آن رو شوند . مردم خود شاهد زنده اند كه در ايران چه گذشته و مردم تركمن صحرا نيز در روشنايي آفتاب اصلاحات بسياري از عملكردهاي مثبت جريان مترقي را ديده اند و فقط بر آشفته اند كه چرا بهترين چهره هاي اصلاح طلب از ميدان سياست با رد صلاحيتها بيرون رانده شده اند؟ و چرا اصلاحات به شكوفايي لازم نرسيد و نگرانند كه به اين روال چه آينده اي در انتظار سرزمين آنهاست.

- اما در اين ميان سياستمردان تركمن چه بايد بكنند؟ آيا بايد نا اميد به آينده با تقبل شكست در نوستالژي روزهاي پر اميد گذشته بسر برند يا اين كه مطابق با تحولات روز بهترين آلترناتيو را انتخاب كنند.

- به نظر نگارنده زير سوال بردن دستاوردهاي سياسي ـ اجتماعي اصلاح طلبان كاملا مردود است و هيچ انصاف نيست كه برخي چهره هاي اصلاح طلب سابق تركمن به صورت شتابزده و تصنعي خود را به آغوش طيف راست بيندازند ، چرا كه اين حركت به صلاح كشور و منطقه نيست و در خدمت واپسگرايان سياسي - اجتماعي قرار خواهد گرفت.

- اما آيه ياس خواندن و مسدود ديدن راهها نيزدستاورد مثبتي نخواهد داشت. بهترين سياست اين است كه در بدترين شرايط نيز چاره اي متناسب با آن وضعيت اما هماهنگ با اهدافمان اتخاذ كنيم. اما اين انتخاب نبايد فرصت طلبانه و عجولانه باشد.

- در حال حاضر در نزد ما اصل برادامه اصلاحات است. اما بايد ديد كه آرايشهاي سياسي در مجلس هفتم و رياست جمهوري آينده چگونه رقم خواهد خورد. اگر شاهد انشعاب احتمالي جناح راست شويم و قشري جديد و نوانديش از ميان آن برخيزند و بخواهند با تز جديد خود تدوام بخش پروسه اصلاحات در قالبي متفاوت شوند، حمايت از آنها متناقض ايده ها و آرمانهاي پيشين ما نخواهد بود . اما اگر جناح راست بخواهد با واپس گرايي در پي احياء جو بسته و محدود كننده گذشته شود به آن صورت حمايت از آن و ادغام در آن مساوي نقش بر آب ساختن اندك تحولات شكل گرفته در تركمن صحرا خواهد بود. در واقع براي ما چپ و راست زماني تفاوت نخواهد داشت كه هر دو معتقد به ادامه روند اصلاحات باشند و در عمل عينيت بخشند. در غير اين صورت راست احساسگرا هرگز
جايگزين چپ خردگرا كه در چندين سال اخير باز نگري‌اي اساسي در اعمال و ديدگاههاي خود انجام داده نخواهد بود . دردوره فعلي آنچه كه براي ما مهم است پروسه اصلاحات است و ما جريانهاي سياسي حاكم را به دو بخش اصلاح طلب و ضد اصلاحات تقسيم مي كنيم ،‌نه چپ و راست كه در ميان هردو افرادي واپس گرا يافت مي شوند و اميد مي رود كه چهره‌هاي نوانديش كه نيازهاي به روز ملت ايران را درك نمايند آنچنان كه در طيف چپ ظهور يافته‌اند ،‌در طيف راست نيز قد علم نمايند

منبع: هفته نامه صحرا شماره 93
 
 
[ بازگشت به صفحه اول ]  [ نسخه قابل چاپ ]  [ اين متن را با ايميل بفرستيد ]

turkmensahra.org