مطالب مربوط به شاعر ملی ترکمن ناز محمد پقه 

سويجاک بولسانگ
جان سنينگ کي، اوز ارکيمه قوي        مني گرک بولسا بازارا سال، يوي مني
ها ياغشي من، ها يامان من عزيزيم       سويجاک بولسانگ، شو دورشوما سوي مني

مصاحبه هفته نامه "گلشن مهر" با ناز محمد پقه  شاعر، و روزنامه ‌نگار تركمن:
من از سرزمين زيبا و خيال‌انگيز شعر تكان نمي ‌خورم
فرهنگ ، ادبيات و شعر تركمن هميشه بر جايگاه شعر فارسي صحه گذاشته است و در اين ميان از يكديگر متأثر شده اند. برخي از خاورشناسان رباعي را برگرفته از نوعي شعر تركي مي دانند و از طرفي ديگر مختومقلي نيز در اشعار خود شخصاً از شاعران بزرگ پارسي همچون فردوسي ، حافظ ، سعدي و خيام نام برده است كه بهترين شاهد براي شناخت و همدم بودن او با اشعار بزرگان شعر فارسي است. در دهه اول انقلاب شاعران تركمن صحرا از جمهوري تركمنستان تأثير زيادي گرفتند و تا جايي پيش رفتند كه در برخي موارد تمايز شعر شاعران ايراني تركمن از آثار شعري شاعران جمهوري تركمنستان غير ممكن مي شد اما اين تقليد و تأثير كم كم رنگ باخت و اكنون شاعر تركمن صحرا زبان خاص خودش را پيدا كرده است و مي رود تا به مرز شكوفايي برسد.

مقاله اي از نازمحمد پقه
من و ثبت و احوال و دختري بي نام

 
اما در اين گوشه از سرزمين ما ، قوم ترکمن هنوز هم براي به دست آوردن حقوق مشروع و قانوني با سازمان ثبت احوال در گير هستند. چرا که اين سازمان با تدوين کتابچه اي از نامها  امکان گسترش فرهنگ نامگذاري بين اين قوم را سلب نموده  است.آزاز محمد بهلکه که جهت دريافت شناسنامه براي فرزندش به اداره ثبت احوال شهرستان  علي آباد کتول مراجعه کرده است. در اين باره مي گويد: ""آتلان" نامي است ترکمني براي پسر و به معناي "مهيا شدن" و "با اسب آماده حرکت شدن است." ولي ثبت احوال با اين نام مخالف است و متصدي امر از ثبت آن در شناسنامه امتناع مي کند." وي مي افزايد: "آنها  براي نامگذاري کتابچه اي را آماده کرده اند که حتي يک نام ترکمني در آن کتابچه چند صد صفحه اي يافت نمي شود. بنابر اين به نوعي ما را مجبور مي کنند که نام غير ترکمني انتخاب کنيم. و با اين مساله که در روند اين کار چه بر سرر هويت و فرهنگ قومي ما خواهد آمد، کاري ندارند.
 


يادي از بزرگداشت‌ ياد و خاط‌ره‌ شاعر صحرا نازمحمد پقه
توسط‌ شاعران‌ و نويسندگان‌ ترکمنصحرا در 27 شهريور سال1381

در پنجمين‌ روز درگذشت‌ سردبير سابق‌ نشريه‌ ”صحرا”، خبرنگار نمونه‌ و سردبير هفته‌نامه‌ گلستان‌ ايران‌ مراسمي‌ تحت‌ عنوان‌ ”در سوگ‌ نازمحمد پقه‌” در زادگاه‌ آن‌ مرحوم‌ در آزادتپه‌ آق‌قلا ”شغال‌تپه‌” برگزار شد. در اين‌ مراسم‌ بسياري‌ از شاعران‌ و نويسندگان‌ استان‌ گلستان‌ شركت‌ داشتند و شاعران‌ هر يك‌ سوگنامه‌هاي‌ خود را تقديم‌ وي‌ و خانواده‌ داغدارش‌ كردند.


مقاله نازمحمد پقه:
بخشي‌ تو چرا؟!

ط‌وايفي‌ از قوم‌ تركمن‌ “اوغوزهاي‌ سابق‌“ كه‌ هزار و  اندي‌ سال‌ پيش‌  به‌ هنگام‌ زيستن‌ در هوالي‌ رود سيحون‌  واقع‌ در تركستان‌ به‌ دست‌ امراي‌ ساماني‌ به‌ دين‌ اسلام‌گر ويژه‌ بودند، ششصد سال‌ بعد در محدوده‌اي‌ جغرافيايي‌ ساكن‌ شدند كه‌ امروزه‌ تركمن‌ صحراي‌ ايران‌ خوانده‌ مي‌شود. اوغوزها به‌ هنگام‌ حركت‌ از غرب‌ چين‌ و جنوب‌ مغولستان‌ به‌ سوي‌ آسياي‌ ميانه‌، خنياگران‌ دوره‌گردي‌ را به‌ همراه‌ خود داشتند كه‌ “اوزان‌“ ناميده‌ مي‌شدند. اوزان‌ها كه‌ كارشان‌ ريشه‌ي‌ عميقي‌ در آيين‌ “شامانيزم‌“ داشت‌، نوعي‌ پرخواني‌ “جادو پزشكي‌ ـموسيقي‌ درماني‌“ مي‌كردند و در شان‌ و منزلت‌ قهرمانان‌ ايل‌ و پدرانشان‌ حماسه‌ها مي‌سرودند. آنها در ميان‌ مردم‌ از احترام‌ ويژه‌اي‌ برخوردار بودند


شيرمحمدي:
يادي از شاعر عاشق صحرا

عاشقان شعر و ادبيات و هر انساني که يکبار رباعيات شاعر  نازمحمد پقه را مطالعه کرده باشد، سروده هاي شاعر در دلش مي نشيند و براي هميشه در قلب خواننده جائي را براي خود مي يابد. شاعر عاشق صحرايمان هنوز در اين دنياي تيره و تاريک پر از ظلم و ستم  بسر مي برد يکبار براي من نوشت:   و اما من فكر مي كنم مي شود طور ديگري هم زندگي كرد، زندگي هاي ديگري هم وجود دارد. آيا همينطور است مي دانم كه در اين موضوع تجربه هاي خوبي داري. پس اگر اينطور است براي من از تجربه هايت بگو، بگو تا بدانيم دنياي ديگري هم هست و آدم هاي ديگري و دوستي هاي ديگري هم هست. اينجا كه دوستان غالبا توزرد درآمدند تنها آنهائي ماندند كه با ادبيات واقعي مشغول بودند. به قول حافظ:
ما زياران چشم ياري داشتيم     خود غلط بود آن چه مي پنداشتيم
بسيار دلگيرم از اين دوستي ها و رفاقت ها و روابط. بسيار با خود زمزمه مي كنم و حدود يكسال است كه زمزمه مي كنم:
بيا اي دل از اينجا                  ره كاشانه ديگر بگيريم
بيا گمگشته ديرين خود را        سراغ از لاله پرپر بگيريم
ولي كو بال پرواز! دوست عزيز من نيز با تو گويم آنچه بر من گذشت: 9 سال معلم بودم، سال دهم اخراج شدم... مختصر كنم سرگردانم و در عذاب روحي از فشارهاي رواني...



قسمت اول  برنامه راديوئي درباره شاعر و روزنامه نگار فقيد ترکمن نازمحمد پقه
Şahyr we Jurnalist Naz M. Pakga barada gepleşyk 1-nji bölek

قسمت دوم  برنامه راديوئي درباره شاعر و روزنامه نگار فقيد ترکمن نازمحمد پقه
Şahyr we Jurnalist Naz M. Pakga barada gepleşyk 2-nji bölek


يايدانماز:
گزارش کوتاهي از يادواره شاعر و ژورناليست ترکمنصحرا نازمحمد پقه

غفور خوجه: من گلرين

عبدالرحمن‌ ديه‌جي‌، سردبير  هفته نامه "صحرا"
بياد دو بيتي‌ سراي‌ بزرگ‌ تركمن "نازمحمد پقه‌"

يعقوب رحيمي داشلي بروني
عناصر شعري‌ در رباعيات‌“سويجك‌ بولسانگ‌”

يعقوب رحيمي داشلي بروني
عناصر ط‌بيعت‌ در رباعيات‌ «سويجك‌ بولسانگ‌»

ايوب گرکزي:
به دوستم ناز

محمد امين قرنجيک:
 نازمحمد پقه و وبسايت دانشجويان و دانش آموختگان تركمن ايران

شيرمحمدي:
جاي نازمحمد پقه در صحرايمان خاليست

راديو ترکمنصحرا
Türkmensahra Radiýosy
شاهير کريم قربان نپس و نازموخاممد پاققا
Kerim Gurbannepesyň we Şahyr Nazmuhammet Pakga

 وبلاگ ييگيت يعني جوان
ناز جان ياتان يرينگ ياغتي بولسين!

 وبلاگ ييگيت يعني جوان
ناز جان ياتان يرينگ ياغتی بولسین!
 
[ بازگشت به صفحه اول ]  [ نسخه قابل چاپ ]  [ اين متن را با ايميل بفرستيد ]

turkmensahra.org