نيويورک تايمز: بخت روي کار آمدن يک دولت هوادار آمريکا
در ايران بيشتر از عراق است
راديوفردا : يکي از
مفسران روزنامه نيويورک تايمز در سفري به تهران از احساسات مردم ايران
نسبت به
آمريکا نوشته است که به زعم او در خاورميانه استثنائي است و نشان
ميدهد که بخت روي کار آمدن يک دولت هوادار آمريکا در ايران از عراق
بيشتر است. بهنام ناطقي (راديوفردا،
نيويورک): آقاي نيکلاس کريستاف Nicholas Kristof
ستوننويس نيويورک تايمز، در مقالهاي از تهران، مينويسد در خاورميانه
يک کشور پيدا کرده است که مردمان آن عميقا طرفدار آمريکا هستند. وي
مينويسد هر جا در ايران رفته، غير از يک محل، همه مردم به طرزي
استثنائي نسبت به آمريکا و همچنين براي رئيس جمهوري آمريکا جرج بوش با
مهرباني و ستايش سخت گفتند. تنها جائي در ايران که ستوننويس نيويورک
تايمز انتقاد از آمريکا شنيد کافهاي بود نزديک اصفهان که گروهي توريست
اروپائي وقتي فهميدند او براي نيويورک تايمز کار ميکند، با سروصدا او
را به عنوان تبليغاتچي دولت آمريکا محکوم کردند. اقاي نيکلاس کريستاف،
ستوننويس نيويورک تايمز ميافزايد حتي در سفارت سابق آمريکا در تهران
– لانه جاسوسي -- ساختماني با ديوارهائي پوشيده از پوسترهاي
ضدآمريکائي، پاسدار جواني که به نگهباني مشغول بود به او گفت فيلم
محبوبش Titanic
است و آرزو دارد که همين فردا ميتوانست در آمريکا باشد. اين پاسدار
انقلاب اسلامي نيز به او گفت که از روحانيون حاکم بيزار است و در بازار
نيز همينطور، مردمي که با يک آمريکائي روبرو ميشدند، همه به ستايش از
آمريکا و جرج بوش ميپرداختند. آقاي
کريستاف، مقالهنويس نيويورک تايمز، که از دولت کنوني آمريکا و
سياستهاي جرج بوش دل خوشي ندارد، مي نويسد هواداري از آمريکا براي
مردم ايران نوعي وسيله ابراز مخالفت با جمهوري اسلامي است. وي مي افزايد همه چيز
آمريکائي از سريال مبتذل تلويزيوني Baywatch
گرفته تا کتاب خاطرات خانم هيلاري کلينتون، بانوي اول سابق آمريکا، که
سه چاپ مختلف آن در تهران به فروش ميرسيد، براي مردم محبوب است، که
البته به قول يک کتابفروش تهراني، کتاب خانم کلينتون هرچند يکي از
کتابهاي پرفروش است اما فروش آن به خوبي کتاب هري پاتر نيست. آقاي
کريستاف مينويسد همه جواناني که با آنها برخورد کرد از علاقه خود به
سفر به آمريکا سخن ميگفتند و اينکه چطور ميتوانند به اين آرزو دست
يابند. آقاي کريستاف که مقالات متعددي در مخالفت با حمله آمريکا به
عراق براي براندازي صدام حسين نوشته است با تعجب مينويسد ايرانيها با
اعتقادي حتي بيشتر از سخنگويان کاخ سفيد، از موفقيت اقدامات نظامي
آمريکا در افغانستان و عراق دم ميزنند. وي به دولت بوش توصيه ميکند
که در مقابله با ايران بر سر برنامه اتمي، بايد محتاطانه عمل کند که
احساسات مليگرايانه ايرانيان را جريحه دار نکند. وي از
سفر خود به ايران چنين نتيجه ميگيرد که جمهوري اسلامي، اگر همينطور به
حال خود گذاشته شود، به سوي واژگوني در حرکت است و از نظر او بخت روي
کارآمدن يک حکومت طرفدار آمريکا در سالهاي آينده در ايران از بخت
سرکارآمدن چنين حکومتي در عراق کنوني بيشتر است. وي
مينويسد تنها اميد آيتاللههاي حاکم بر ايران اين است که تندروهاي
دولت بوش در واشنگتن به سياست ناکارآمد خود به قدري ادامه دهند که با
برانگيختن احساسات مليگرايانه، اسباب تقويت رژيم اسلامي را فراهم
سازند.بهنام ناطقي، براساس مقاله
نيكلاس كريستاف
NicholasKristof
مسلماناني که
آمريکا را دوست دارند در ايران هستند بي بي سي:
نيکلاس کريستف، خبرنگار و نويسنده روزنامه آمريکايي نيويورک
تايمز که در ايران به سر مي برد مي گويد که برخلاف تبليغات جمهوري
اسلامي، مردم ايران عمدتا آمريکا را دوست دارند و اين علاقه خود را نيز
پنهان نمي کنند.
آقاي کريستف در مقاله اي که در روزنامه هرالد تريبيون بين المللي هم
چاپ شده مي نويسد که بيشتر جوانان ايراني که با او صحبت کرده اند،
سئوال اصلي شان شرايط و چگونگي مهاجرت به آمريکا بوده است!
تمجيد ايراني ها از جورج بوش
نيکلاس کريستف مي نويسد: من بالاخره کشوري پيدا کردم که مردمش طرفدار
آمريکا هستند. به هر جاي ايران که رفتم، البته با يک استثنا، بر خورد
مردم بسيار دوستانه بود و آنها از ايالات متحده آمريکا و اغلب از جورج
بوش رئيس جمهوري آن تمجيد مي کردند. حتي يکي دو روز قبل که در اصفهان
بازداشت شدم چون از گروهي از جوانان سئوال مي کردم که آيا به نظر آنان
انقلاب اسلامي يک اشتباه بوده (که جوابشان مثبت بود)، رفتار ماموران
پليس بسيار مودبانه بود و پس از معذرتخواهي مرخصم کردند. البته آنها از
من معذرت خواستند نه من از آنها!
اولين روزي که به تهران رسيدم به اطراف ساختمان سفارت سابق آمريکا در
ايران رفتم که نام امروزي اش "لانه جاسوسي" است. ديوارهاي ساختمان
پوشيده از نقاشي و شعارهايي است که در آن آمريکا "شيطان بزرگ" و دشمن
بزرگ ملت ها ناميده شده و مجسمه آزادي به صورت اسکلت نمايش داده شده
است. وقتي با يکي از پاسداراني که در آن مجموعه بود صحبت کردم فورا
اعتراف کرد که فيلم مورد علاقه اش "تايتانيک" است و مشتاقانه گفت که
اگر بتواند همين فردا به آمريکا خواهد رفت. او پس از مکثي اضافه کرد
"آخوندها به درک بروند."
ايراني ها خواهان بازتر شدن جو سياسي اين کشور هستند
در دهه هاي 1960 و 1970 ايالات متحده آمريکا ميليون ها دلار خرج کرد تا
از حکومت پيشرو و هوادار غرب شاه پشتيباني کند که نتيجه اش تنفري بود
که باعث گروگان گرفته شدن ديپلمات هاي آمريکايي در تهران شد.
حکومت ايران در دست روحانيوني است که با هر چيزي که آمريکا باور دارد
مخالفند اما اين روزها مردم در بازار جلوي من را مي گيرند تا از پيروزي
هاي آمريکا تجليل کنند.
طرفداري از آمريکا براي دهن کجي به حکومت
يک دليل طرفدار آمريکا بودن ايراني ها و اين که هر چيز آمريکايي از
شلوار جين گرفته تا برنامه تلويزيوني "بي واچ" پرستش مي شود، دهن کجي
به حکومت است.
در کتابفروشي ها سه چاپ مختلف از خاطرات هيلاري کلينتون به فروش مي
رسد. کتابفروشي در تهران مي گويد که خاطرات همسر رييس جمهوري سابق
آمريکا پرفروش است اما نه به اندازه "هري پاتر". او اضافه مي کند که
پرطرفدارترين نويسنده ها جان گريشام، سيدني شلدون و دانيل استيل هستند.
جوانان ايراني مرتب مي پرسند که چطور مي توانند خود را به آمريکا
برسانند. از آنها مي پرسم که چرا مي خواهند به کشوري بروند که به سبب
"بي قيدي بيمارگونه و انزجار آميز در امور جنسي" محکوم است. در پاسخ در
مي يابم که همين امر گيرايي اصلي آمريکاست. از آن گذشته بسياري از مردم
يک کلمه از تبليغات دولتي را باور نمي کنند. يک دانشجوي بيست ساله مي
گويد "ما ياد گرفته ايم که هرچه را تلويزيون مي گويد برعکسش را باور
کنيم چون حرف هاي آنها دروغ است. بنابراين وقتي که مي گويند آمريکا
افتضاح است شايد معني اش اين باشد که جاي بسيار خوبي براي زندگي است."
در واقع به نظر مي رسد که بسياري از ايراني ها باور دارند که اقدامات
جسورانه آمريکا در افغانستان و عراق به خوبي پيش مي رود. اين نظر را
آنها با اعتماد به نفس بيشتر از سخنگوي کاخ سفيد ابراز مي کنند.
فرهنگ سنتي در کنار گرايش هاي غربي در ايران مشاهده مي شود
يک نظرخواهي نشان مي دهد که هفتاد و چهار در صد ايراني ها خواستار
گفتگو با آمريکا هستند. نتيجه اين نظرخواهي به قدري مقامات دولتي را
خشمگين کرد که مسئول نظرخواهي را دستگير کردند. از آن گذشته تا آن جا
که من مي دانم ايران تنها کشور مسلماني است که مردمش براي همدردي با
قربانيان يازدهم سپتامبر با شمع هاي روشن در دست در خيابان ها شب زنده
داري کردند.
بحران جديد در روابط ايران و آمريکا
اکنون روابط ايران و آمريکا بر سر برنامه هاي هسته اي ايران به سوي
بحران جديدي مي رود. اين برنامه ها ظاهرا به قدري پيشرفته است که ايران
مي تواند تا اواخر سال آينده ميلادي بمب اتمي توليد کند.
دولت آمريکا حق دارد که نگران اين تحول باشد اما بايد گام هايش را
محتاطانه بردارد تا حس ملي گرايي ايراني ها تحريک نشود و آنها در پشت
حکومتشان متحد نشوند.
آمريکا مي تواند شواهد و مدارک خود را از طريق تلويزيون هاي ماهواره اي
که براي ايران برنامه پخش مي کنند به اطلاع ايراني ها برسانند و تاکيد
کنند که حکومت پولش را براي برنامه تسليحات هسته اي هزينه مي کند که
نتيجه اش منزوي کردن بيشتر کشور و صدمه زدن به اقتصاد آن است.
اگر حاکمان ايران به حال خود گذاشته شوند، انقلاب اسلامي سقوط مي کند و
احتمال آن که يک حکومت دموکراتيک دوست آمريکا در ده سال آينده در ايران
روي کار آيد بيشتر از عراق است. بزرگترين اميد آيت الله هاي ايران آن
است که تندروهاي واشنگتن به سياست بدون منطق خود ادامه بدهند و موجي از
ملي گرايي در بين ايراني ها به وجود آورند که حکومت را تقويت مي کند،
همان چيزي که در سطح پائين تر، وقتي که جورج بوش ايران را جزو محور
شيطاني ناميد اتفاق افتاد.
رفتار غير دوستانه!
راستي تا يادم نرفته آن يک موردي را بگويم که از من استقبالي غير
دوستانه شد. در قهوه خانه اي در نزديکي بازار اصفهان با گروهي از مذهبي
هاي محافظه کار مصاحبه مي کردم. آنها رفتاري گرم و دوستانه داشتند اما
عده اي که سر ميز ديگري نشسته بودند بي ادبي مي کردند و سر من داد مي
زدند که تبليغاتچي آمريکا هستم. بدين ترتيب بالاخره در ايران خصومت را
هم شاهد بودم، اما جالب اينجاست که تمام کساني که بر سر آن ميز ديگر
نشسته بودند اروپائي بودند.