مقالات

 
 norberdi@hotmail.com : نور بردي ايري
هفته اي که بر من گـذ شت
من مثـل خيلي از ترکـمن ها از امکـانات جـديـــد و پـيشـرفته امروزي اينتـرنت بــراي  دريافـت اطلاعات استفاده مي کـنم. هـر روز پـايا ن کـار طا قـــت فــرساي خود به خا نه روانه شده و بعد ا ز استراحت جسماني کـوتاه و ســر و سامان دادن کـار بچه ها خود را به پشـت کـامـپيتور مي رسانم تا بتوانم به روا ن خود کـمي ا سترا حت دهم و فرسودگـي کار روزا نه را از خود دور نما يم. ا ين کار را تـقــريـباً هر روز ا نجام مي دهم، ا ين  ديگـر عــادت شده ا ست. ا وّل از ترکـمن صحرا اورگ شــروع ميکـنم، ا خبار و مقالات مربوط به ترکمنها را از دقـت خود مي گـذارنم اگر مطلب جــا لـبي پيدا کنم مکث مي کنم و بدقـّت مي خوانم، گاهي هم چندين بار روي آنها مکث مي کنم.
 هــفــته گذشـتــه خواندني زياد بود ولي دو نــقـطه توجه مرا جلب کرد. نـقطه ا وّل گزارشي از وضعيت ا نتخابات در ايرا ن بود و مشخصـاً در ترکمن صحرا که گزارش بـسيــار روشن و دقـيـق مسائـل را به  سادگي و قابل درک زير و رو کرده و اين سؤال را در خوانـنـده بيدار مي کند. آيا با تمامي موانعي که جمهوري اسلامي ايران در مقابل انتخابات براي ترکمنها گذاشته و در بهترين حالت ترکـمنها مي توانـند دو نمــاينـده بفرستند. آيا ايـن به صرف ملـّت است که به صـنـدوقهاي رأي بروند. اگر ترکمنها نماينده اي نفرستند اين سؤال در مردم ايران ايجاد نخواهد شد که ملـّت  دو ميليوني ترکمن هيـچ نماينده اي در مجلس ندارد.
دوّمين مسئله اي که برايم جا لب بود، درج سخنراني برادرمان حاجــي کــريم بود که توانست صداي ما را از بلندگوي مجلس کشور دانـمارک به جهانيان برساند، صــداي حـاجــي کــريــم فـرياد خفه شده همه ما بود. من خود قـلبـاً به اين برادرمان تبريک مي گويم و براي ايـشــان آرزوي موفـقـيت مي کـنم و تحسـين بزرگ به گردانندگان سايت ترکمن صحرا ارگ که توانستند با تمامي فشردگي کار خود با حاجي کـريـم
مصاحبه راديوئي دا شته با شند و هم سخنراني ايشا ن را ا ز مجلس دانمارک پخش کنند.
 در هر صورت بعد ا ز مطالعه سا يت ترکمن صحرا گـذري به سـايتهاي خبري ايــران رجوع مي کـنم، معمولا ً ا ز با زتاب شروع مي کنم که آخرين خبرها را ا ز ايران بدست آورم، که مهمتـرين خبر ا ين هـفتـه درگيري و بلا تکـليفي متحصنين مجـلــس بود که هـر روز شـکل تازه اي به خود مي گـيرد، ولي کماکان خواست متحصنين مجلس در چهار چوب قــانــون اســاســـي مي چرخد. بزودي جرقه هائي زده خواهد شد که احتمال گسترش آ ن دامنگير قانون اساسي ايرا ن هم خواهد شد در هر صورت هفته گذشته يک طرح 3 فوريتي به مجلس پيشنهاد شد و ا ز تصويب مجلس گذشت. اين طرح داراي 3 بخش ميباشد که بخش اصلي آ ن مربوط به تأ ئيد آ ن گــروه ا ز کانديدهائي که ا ز طرف شـوراي نـگهـبا ن در دوره هاي قبلي مجلس تـأ ئيد  شده اند مگر ا ينکه خلاف آ ن ثابت شده باشد.
 
البته قــدرتهـــاي  بالاتر ا ز مجــلس بايد اين قــانــون را تـأ ئيد کـــنند، يعـــني شـوراي مصلحت نظام و شوراي نگهبا ن را ما هر جا که هستيم مي توا نيم حــدس بزنيم و همچنين عـــده اي که به اين طــرح 3 فوريتي رأي مثبت داده اند که اين مصوبه ا ز طرف قدرتهاي نامرئي رد خواهد شد و مثــل صدها قانون ديگر به زباله دان فرستاده خواهد شد.
 
در هـر صورت جمعه فرا مي رسد که براي گــوش داد ن به شعـر و اد بيــات و شايد هـم کــمي بــراي شـــوخي کــــردن و گـــوش دادن به مــــوزيــــک کلا سيـــــــک تــرکــمنها  به پـا لتا ک تـرکـمنـهـــا  "تر کمن مدني و سـازلاري" مي روم معمـولا ا ز سراسر د نيــــا ترکمنها در آ ن شرکـت مي کـنند. و هر کس بنا به ميـل خود شـعري ا ز شاعري و يا چيزهاي جا لب فرهنگي براي ديگرا ن بيا ن مي کـنند. بهترين بخش اين برنا مه آنجا بود که پاراخات شـعري ا ز سـتــّار ســوقي خواند.
من سعي مي کـنم شنبه ها به روزنامه هاي ديگر کـشـورها مــراجعه مي کـنم که شــايد ا طلا عاتي يـــا اخباري در مورد ترکمن ها پيدا کنم، به يک مطلب خيلي تـأسف آ ميز برخوردم که در روزنامه صبح گوتنبرگ  گِ پِ پست در سوئد که با خط درشت نوشتـه بود "پيشنها د شده که ديکتاتور پيغمبر شود". من شخصـا ً ديکتاتورها را دوست ندارم بدليل کـنجکا ويت که چگونه  يک ديکتاتور پـيـغمبر مي شود.
چون در ايرا ن ياد گرفته بودم چگونه يک ديکـتـاتـور امــا م ميشود و در افغانستان برادرا ن ترکمن تعريف کردند چگونه يک ديکتاتور خليـفه مي شود. ا ينکه يک ديکتاتور پــيـامبـر شود براي من تــــازه بود. اين بود که من چائي تازه دم خورده  را در يک پياله گـلدا ر قشنگ ترکمني خود ريختم و گفتـم تا وقتي چائي در حا ل سـرد شدن ا ست مي توانم تماي مطلب را بخوانم من قبل ا ز ا ينکه قـند شيرين را در دست بگيرم شروع به مطالعه کردم و با خواندن نخستين کلمات متــوجه شــدم که مطـلـب مربوط به ما ا ست ديگر برايم حساس شده بود و ادامه به خواندن دادم که ما به زودي داراي پـيـامـبر خواهيم شد، من دستم را به سوي قند سفيد که يا د آ ور پـنبه ترکمن صحرا بود دراز کردم ولي چشمم را  از مطلب دور نمي کردم. مطلب ا يـن گــونه بود که سـا زما ن جـوانان حـزب دمکرا ت ترکــمنستـا ن آقـاي نـيازوف را براي تـشکـر از خدما ت شـايـان ايشــا ن براي مـلـت تـرکــمـن در 19 فوريه کــه آ قاي نـيا زوف 64 سـاله مي شود، ترکمن باشي و رئيس جمهور دائمي ترکمن ها را به عنوا ن پيغمبر ترکمن ها معرفي کـنند. آ ي آ ي پيغمبري  انحصاري،  عربها و ديگر مسـلمــانان جـها ن را ما به کــنار خوا هيم زد.
 روزنامه يادآ ور مي شود که ترکمن ها تنها ملتي هـستـند که داراي ترکمن با شي هـستند و ترکمن باشي رئيس جمهور دائمي ترکمنها مي باشد. اگر ترکمن ها اين بار هم موفــق شوند و پـيـغمــبر خود را بدون يک مخالف ا نتخاب کـنند، آنها مي توا نند بعد ا ز هزار ســال آغا ز گــر ايجا د پيامبر هاي کـوچک و بزرگ در کشورهاي ا سلامي با شند.
در هر صورت من فکر مي کنم ما ترکمن ها در ايرا ن ا ز امــامــا ن خود چيزي نـديـديــم ، ترکمنهاي افغانستان نيز ا ز شرء خلفاي خود خلاص شدند. انشاالله که پيامبر ما خيرخواه خواهد بود. شايد هم ديگر احتياجي نباشد براي شکايت ا ز امامان ايرا ن حـاجي کـريـم به مجلس دانمارک مراجعه کــند بلکه مي تواند مستـقـيمـا ً به پيامبر خودما ن مراجعه کــند.  ا لبته بعد ا ز 19 فوريه ما ه ديگر.
در هر صورت من قبـل ا ز اينکه جـنـّت گـل پير ماماوا ايـن پـيـشنهــاد خود را به واقـعـيت تـبديـل کند مي خواهم ا يشا ن بداند که ما الآن در سا ل 2004 زندگي مي کنـيم. من نمي دانم شايد اين جـا لب باشـد که در عصر جديد ا ولين مـلتي بود که خود داراي پيامبري باشيم. ولي صــد افـسـون معا ون سا زمان جوانا ن حزب دمکرا ت ترکمنستا ن روشـن نکرده ايـن پيامبر آ ينـده ترکمنها ي ايـرا ن، افغانستا ن و عراق هم خواهد شد يا ا ينکه اين پـيامبر نوزاد فـقـط شـامـل برادرا ن تـرکمنســتا ني خواهد بود. در هر صورت من به ا يشا ن آرزوي موفـقـيت مي کـنم زيرا که آدم بـدخـواه نـيـستــم.
 
قبــل ا ز اينــکه هــفــته خود را به پـايا ن برســـانــم ،عـــا دت دارم به پـا ل تـاک ســياسي ترکمـنـها هم  ترکمن صحرا ده مراجعه مي کنم  بر حسب ا تفاق ا ين هـفته وارد شدم  وسط  صحبتهاي آقـاي آي ديـن بود که ا ز هــويـت مـلي صحبت مي کرد بدون ا ينکه روشن کـند منظور ا ز هـويت مـلي چـيسـت!!!
ولي منظور ايشان هر چه باشد متوجه شدم که آ قــا به دمکرا سي نـظر مـثـبـتي ندارد خيلي ها در زير صفحه اتــاق مي نوشـتـند، بــدون دمکرا سي هـويت ملي چــه معنـــي مي تواند دا شـتـه با شد ولي آ قاي آ ي ديـن بدون توجه به نوشـته هاي ديـگـرا ن به صحـبتهاي خود ا دامه داد. در هميـن لحظه من به يــاد مصاحبه تلويزيون آ مريکا با آ قاي نيازوف ا فتا دم که مي گـفـت: تـرکـمــن هــا  آ مـا دگــي بـه دمکراسي ندا رد .
 
خـداونــــد همه ما را به راه را ســت هـدا يت کـند و نــور دمکرا سي  را در دلهاي مــا روشـــن کـند .
و پـيا مبـر آ يندۀ ما را ا ز تمامي بد يها بدور دا رد ......
در هر حا لت و هر جاي دنيـا که هـسـتيد خــداونــد همه ترکمنها را ا ز گـزنـد ا مـامـا ن، خـلـيفـه هــا و پـيا مـبرا ن مـحفوظ دارد ... همه بگـوئيم     آ مــــيـــن

   

بازگشت به صفحه اول