چندي
پيش مقاله اي به قلم آقاي آتيلا در سايت ترکمن صحرا خواندم. ايشان در
مقا لهٌ خود مردم ترکمن صحرا را دعوت به شــرکت فعال در انتــــخابات
مي کند و نتيجه مي گيرد که شعــار انتقاد از حکومت و شرکت فعال در
انتخابات و رأي دادن به نمايندگان
با انرژي مي تواند حافظ منطقه
در تهران
باشد.
نويسنده مقاله
به دقت و به جا به جمهوري شيعه ايران انتقاد مي کند و موانع قانوني
که در جمهوري اسلامي پيش پاي انتــخابات گذاشـــته را مي شمارد و
فيلترها و چاه و چوله ها را يکي يکي محکوم و بدين ترتيب از جمهوري
اسلامي ايران تعريف بســيار درستي مي کند ولي در
آخر نتيجهٌ
اشتباه از آن مي گيرد و از مردم ترکمن صحرا ميخواهد در انتخابات
فعالا نه شرکت کنند و به کانديدهائي رأي دهند که حافظ منافع مردم
باشد.
اين قضيه مرا
به ياد مصاحبهٌ راديوئي مي اندازد که چند سال پيش از پير زني در
گــرگــان شده بود. خبرنگار راديو از پير زن مي پرسد.
آيا در
انتخابات شرکت کرده ايد؟
بله.
به چه کسي رأي داده ايد؟
آقاي خاتمي
.
خبرنگار
دوباره مي پرسد چـــرا؟
فکر کردم در
بيابان لنگه کفشي هم نعمتي است.
چند سال بعد همان خبرنگار همان پير زن را ملاقات ميکند. خبرنگار
دوباره مي پرسد آيا در انتخابات شرکت کرده ايد؟
خيـــر
چـــرا؟
لنگه کفشي که
چندين سال به پا داشتم کف نداشت و پايم را زخمي کرد.
جواب ساده و
پوست کنده پير زن درست قلب وا قعـيت بود. درک اين واقعيت و حضم آن با
تئوري آقاي آتيلا به هيچ وجه قابل توضيح نيست.
که مرد م را
به شرکت فعال در انتخــابات بکنيم و در آنها
"اميد لنـــگه کفش در
بيــايان" را زنده کنيم، اينکه بگوئيم لنگه کفش کف ندارد. و در آنها
اين آرزو را تقويـت کنيم که رژيم شيـــعهٌ ايــــران با وجود ديکتاتوري تمام عيار خود هنوز سوراخهائي دارد که مي شود نماينده هائي
بهتر را در آن جا
داد.
آقاي آتيلا نمي بيند سوراخهاي جمهوري اسلامي به قدري کوچک است که
کوچکترين نمايندهٌ خوب هم در آن خفه خواهد شد.
من بعــد از
کنگرهٌ سازمان اکثريت فکر مي کردم انديشه رفرم در جمــــهوري
شيــــعهٌ ايـــران از انديشهٌ شخيصتها و احزاب و سازمانهاي سياسي
از بين رفته باشد. و بر اين باور بودم که سازمان اکثريت آخرين نيروي
خارج از حکومت بود که انديشهٌ رفرم در جمهوري اسلامي را پشت
سرگذاشته و بدين ترتيب انديشهٌ رفرم بي
پايگي
خود را به همه نشان داده با شد. من فکر مي کنم ديگر انديشهٌ اينکه
دعواهاي درون حکومتي بر سر گسترش دمکراسي رنگ خود را باخته و همهٌ
رفرم گرايان به اين فکر رسيده اند که دعواي درون روحانيت بر سر شيوهٌ
حفظ حکومت مذهبي و ديکتاتوري است. ولي مقالهٌ آقاي آتيــلا نشـــان
مي دهد که هنوز هم شخصـيتهائي هستـند که به رفــرم اميد وار هستند و
از مردم مي خواهند که رأي خود را به انسانهاي وفادار به حقوق ملّت
بدهند. اين انديشه خود بخود نشان مي دهد که هنوز انديشهٌ رفرم در
ميان فعالان سياسي روي يخ گذاشته نشده است.
رفرم آرزوي
قلبي همه است، هيچکس نمي خواهد مردم ميليوني به خيابان بريزند و مردم
به وسيلهٌ قمه بدستان رژيم به خاک و خون کشيده شوند تا قوانين ضد
مردمي و ملي رژيم شيعهٌ ايران هيچ
روزنه
اي براي رفرم نگذاشته، مردم ايران امروز کاملاً اميد خود را به رفرم
و رفرم گرايان از دست داده و شعار بر کناري تمامي رهبران در ايران و
قــم را داده اند مردم ديگر يک راه بيشــتر در پـيش روي خود نمي بينند آنهم برکناري تمامي ديکتاتوري
است.
ديگر مردم به رأي گيريها و انتـــخابـــا ت
اعتمادي ندارند و همهٌ اين انتخابات و رأي گيريها را فقط در جهت
تحکيم و به رسمـــيت شناخـــتن ديکتاتوري روحانيت مي دانند.
درست در چنين
شرايط افراد خوشنامي مثـل آقاي آتيلا مردم را دعــوت به شرکت فعـا ل
در انتخابــات مي کند، تعجب آور است.
اگر مردم
ايران و مردم ترکمن صحرا انتخابات را تحريم کنند، براي افشاي رژيم
بسيار موثرتر خواهد بود تا اينکه97% مردم در انتخابات فرمايشي شرکت
کنند.
بهتر
اين
است که مردم بعنوا ن اعترا ض در خانه هاي خود بنشـيـنند و انتـــخابـــات را تحريم کنند و به دولت شيعهٌ عثني عشري ايران نشان
دهند به چه ميزان با سياستهاي ضد مرد مي آنها مخـــالف هـسـتـند.
به نظرمن هيچ
دليلي وجود ندارد که مردم ما بخواهـد در انتخابات فرمايشي شرکت کنند
و خود را آلت دست حکومت بکنند. ولي مي توان هزاران دليل پيدا
کرد که مرد م را از رفتــن به صـندوقهاي رأي با ز مي دا رد. چــند
دليـل ســاده را من به عنوا ن نمونه در زير مي آورم تا مشت نمونه
خروار باشد.
1ـ شوراي
نگهبا ن: يا به قول مردم
"فيلتر اطمينان" طوري بافته شده که ا مکا
ن اين وجود ندارد که هيـچ ا نسا ن خوب و دلسوز ا ز اين فيلترها رد
شود. اين فيلتر اطمينان با هدف مشخص بافته شده و به کار گرفته
ميـشود، حاکما ن مذهبي نمايندگاني مي خوا هند که بـلـه گويا ن يکي از جناحها ي حکومت با شند. ا ز طرف ديگر هيچ يک ا ز کــــانديدها از
طرف احزاب مـــعرفي نمي شوند همهٌ
نمايندگان انفرادي هسـتـند و بدون ارائه هيچ برنامه اي به
انتخابات مي روند در نتيجه آنها در مقابل رأي دهندگان خود جوابگو
نخواهند بود. تا زمانيکه احزاب سياسي آزاد نشده و اين فيلترهاي
اطمينان از بـيـن نرفته و در انتخابات مجلس کــانديدهاي احزاب با
برنامه هاي شرکت کنرده اند، انتخابات را تحريم مي کنيم.
2ـ تقسيم
بندي کشوري : مخصوصاً در ترکمن صحرا کاملاً ناعادلانه و غير انساني است. اين تقسيم بندي آگاها نه بوده و براي جلوگيري ا ز رأي
يکپارچهٌ مردم صورت گرفته است. شهروندان آق قلا با گرگان و بندرترکمن
با کردکوي و بندرگز و اطراف آن . . .
اين تقسيم
بندي نژا د پرستانه بوده و مانع جدّي براي انتخابات واقعي مردم ما مي
باشد. تا زماني که اين تقسيم بنديهاي غير انساني وجود دارد ما
انتخابات را تحريم مي کنيم.
3ـ شوراي
مصلحت نظام : مـتشکـل از روحانّـيت شيعه که قوانين تصويب شده در
مجلس را با قوانين شيعه مقايسه کرده و هر وقت آنها را به مصلحت خود
نديدند لغو مي کنند، اين معني جُِــز فرمالـيـته بودن نمايندگان مجلس
را ندارد. در واقع ا مر نمايندگان مجلس آلت دست روحانيت حـاکـم است.
تــا زماني که شوراي مصلحت نظام لغو نشده مــا انتخابات را تحريم مي
کنيم.
4 ـ امام
: ا مام غير انتخاباتي است و طبق قانون ا ساسي ايرا ن فقط روحانيت
شيعه مي تواند اين مقام را دارا باشد و به تنهائي تمام قدرت را در
دست دارد و هيچ کس حــق مخــالفت با رأي ايــشان را ندارد. امام مي
توا ند تصميمات مجلس را منحــل کند، اعلام جنگ يا صلح کند. بالا خره
تمام قدرت در نهايت در دست شخص غير انتخابي متمرکز مي باشد. اين امر
بر خلا ف دمکرا سي و مردم سالا ري است. تا زما ني که امام تما مي
قدرت را در دست دارد، ما ا نتخابات را تحريم مي کنيم.
|